Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
canopies
کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
canopy
کروک اتومبیل سایبان گذاشتن
Other Matches
top boot
کروک اتومبیل
car port
سایبان اتومبیل
car ports
سایبان اتومبیل
top
کروک
hood
کروک درشکه
hoods
کروک درشکه
buckboard
درشکه بدون کروک
hooded
باشلق مانند کروک دار
calash
کروک درشکه نوعی روسری یا باشلق
stanhope
درشکه چهارچرخه بدون کروک وسبک
slingshot
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
stock-cars
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock car
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
windscreens
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreen
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
shades
سایبان
shadings
سایبان
pergolas
سایبان
umbrellas
سایبان
umbrella
سایبان
pergola
سایبان
parasols
سایبان
parasol
سایبان
hovels
سایبان
hovel
سایبان
pentice
سایبان
shade
سایبان
bower
سایبان
dorse
سایبان
bowers
سایبان
canopy
سایبان
awning
سایبان
canopies
سایبان
sun blind
سایبان
baldachin
سایبان پایدار
baldacchino
سایبان پایدار
awning
سایبان کرباسی
baldachino
سایبان پایدار
awnings
سایبان کرباسی
abat vent
سایبان کوچک
sunshades
سایبان ساباط
sunshade
سایبان ساباط
snowshed
سایبان برفی
ciborium
سایبان محراب
baldaquin
سایبان پایدار
feast of tabernacles
عید سایبان
cockpit canopy
سایبان خلبان
lay off
<idiom>
به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
abat jour
سایبان پنجره هوا
marquees
خیمه بزرگ سایبان
sentry box
سایبان چوبی نگهبان
stanchion
سایبان یا چادر جلومغازه
ride rope
بند سایبان کشتی
booth
سایبان خیمه پاسگاه
booths
سایبان خیمه پاسگاه
marquee
خیمه بزرگ سایبان
canopy release knob
دکمه برقراری سایبان
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان
embower
درداربست جادادن در سایبان نشاندن
sentry box
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
sentry boxes
سایبان چوبی نگهبان سرپناه نگهبانی
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
lid
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into
<idiom>
اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
lids
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
abat-voix
[قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
To leave behinde.
جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
to leave someone in the lurch
کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
pony car
اتومبیل دو در
hobby car
اتومبیل دو در
car
اتومبیل
autocar
اتومبیل
speedway
اتومبیل رو
car jack
جک اتومبیل
sqark plug
در اتومبیل
jacks
جک اتومبیل
jack
جک اتومبیل
motor coach jack
جک اتومبیل
automobile
اتومبیل
horseless carriage
اتومبیل
automobiles
اتومبیل
cars
اتومبیل
motor-
اتومبیل راندن
motor
اتومبیل راندن
a medium sized car
یک اتومبیل متوسط
a small car
یک اتومبیل کوچک
car hire
اجاره اتومبیل
grease
روغن اتومبیل
tricar
اتومبیل سه چرخه
greased
روغن اتومبیل
greasing
روغن اتومبیل
touring car
اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
a large car
یک اتومبیل بزرگ
motored
اتومبیل راندن
license plate
نمرهی اتومبیل
bonnet
کاپوت اتومبیل
motoring
تکنیک اتومبیل
motoring
اتومبیل رانی
estate cars
اتومبیل استیشن
license plates
نمرهی اتومبیل
patrol car
اتومبیل گشتی
runabouts
اتومبیل سبک
runabout
اتومبیل سبک
cattle-grid
قفسفلزیمخصوصحملاحشام با اتومبیل
patrol cars
اتومبیل گشتی
motors
اتومبیل راندن
bonnets
کاپوت اتومبیل
auto body sheet
بدنه اتومبیل
berm
داشبورد اتومبیل
carbody
اطاق اتومبیل
dead load
شاسی اتومبیل
sports cars
اتومبیل کورسی
sports cars
اتومبیل شکاری
sports car
اتومبیل کورسی
sports car
اتومبیل شکاری
door lamp
لامپ در اتومبیل
driving mirror
اینه اتومبیل
flivver
اتومبیل ارزان
formula car
اتومبیل مسابقه
funny car
اتومبیل غیرعادی
radiators
رادیاتور اتومبیل
radiator
رادیاتور اتومبیل
garageman
تعمیرکار اتومبیل
belt molding
زه روکوب اتومبیل
automotive wrench
اچار اتومبیل
automobile body
اطاق اتومبیل
auto body
اطاق اتومبیل
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
auto radio
رادیوی اتومبیل
auto radio
گیرنده اتومبیل
automobile battery
باتری اتومبیل
automobile engine
موتور اتومبیل
automotive engine
موتور اتومبیل
motorcar engine
موتور اتومبیل
automobile fuse
فیوز اتومبیل
automobile gear transmission
گیربکس اتومبیل
automobile radio equipment
رادیوی اتومبیل
automotive
صنعت اتومبیل
automotive industry
صنعت اتومبیل
motorcar industry
صنعت اتومبیل
car owner
مالک اتومبیل
heater plug
شمع اتومبیل
passenger car
اتومبیل سواری
patrol wagon
اتومبیل پلیس
pneumatic tube
لاستیک اتومبیل
racing car
اتومبیل مسابقه
baloon tire
لاستیک اتومبیل
saloon car
اتومبیل کالسکهای
snowmobile
اتومبیل برفی
sport car
اتومبیل شکاری
sport car
اتومبیل کورسی
sport car
اتومبیل اسپورت
sports sedan
اتومبیل کوچک
sprinkler truck
اتومبیل ابپاش
starting crank
هندل اتومبیل
station car
اتومبیل استیشن
passanger car
اتومبیل شخصی
parabolic reflector
نورافکن اتومبیل
drivers
اتومبیل ران
driver
اتومبیل ران
hooting signal
سیگنال اتومبیل
mules
اتومبیل تمرین
mule
اتومبیل تمرین
hoods
کاپوت اتومبیل
hood
کاپوت اتومبیل
ignition coil
کویل اتومبیل
interior heater
بخاری اتومبیل
jackshaft
دنده دو در اتومبیل
jitney
اتومبیل کرایهای
licence plate
پلاک اتومبیل
motorcar jack
بالابر یا جک اتومبیل
motor vehicle tax
فرمان اتومبیل
paddywagon
اتومبیل پلیس
accident
تصادف اتومبیل
fanning
پروانه اتومبیل
fanned
پروانه اتومبیل
fan
پروانه اتومبیل
fans
پروانه اتومبیل
accidents
تصادف اتومبیل
tankers
اتومبیل نفش کش
tanker
اتومبیل نفش کش
car breakdown
خرابی اتومبیل
tyre
لاستیک اتومبیل
tyres
لاستیک اتومبیل
tyros
لاستیک اتومبیل
driving mirror
اینه عقب اتومبیل
limousines
نوعی اتومبیل کالسکهای
parks
اتومبیل راپارک کردن
park
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
parked
درماندگاه اتومبیل نگاهداشتن
back up
دور زدن
[با اتومبیل]
limousine
نوعی اتومبیل کالسکهای
touring car
اتومبیل بزرگ سیاحتی
pull up
توقف کردن
[اتومبیل]
parked
اتومبیل راپارک کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com