English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
altitude sickness کسالت در اثر ارتفاع زیاد
Other Matches
high altitude ارتفاع زیاد
high altitude از ارتفاع زیاد
superelevation ارتفاع زیاد
alpine واقع در ارتفاع زیاد
fly فرستادن توپ والیبال به ارتفاع زیاد پارچه سقف چادر
high airburst ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
loft bombing بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
drop height ارتفاع عمودی هواپیما تامنطقه پرش ارتفاع هواپیمادر نقطه بارریزی
barometric altimeter ارتفاع سنج بارومتری ارتفاع سنجی که با فشار جو کار میکند
descentheight ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
flare dud گلوله اتمی که در ارتفاع بیش از ارتفاع پیش بینی شده منفجر میشود
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
pressure altitude ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
sextant altitude ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
uneasiness کسالت
disorders کسالت
indisposedness کسالت
malaise کسالت
disorder کسالت
pile height ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
illness بیماری کسالت
prosaicness کسالت اوری
longsome کسالت اور
illnesses بیماری کسالت
nervous prostration کسالت اعصاب
drowsiness کسالت یا سنگینی خواب
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
preachify بطور کسالت اوروعظ یا بحث اخلاقی کردن
absolute altimeter ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
safe altitude ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
maximum ordinate حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
low altitude ارتفاع کم ارتفاع پست
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
low airburst ترکش هوایی در ارتفاع کم ترکش در ارتفاع پایین
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
exmeridian altitude ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
height datum سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
height ارتفاع
depths ارتفاع
depth ارتفاع
low کم ارتفاع کم
contour lines خط هم ارتفاع
altitudes ارتفاع
altitude ارتفاع
heights ارتفاع
sawed off کم ارتفاع
elevation ارتفاع
elevations ارتفاع
low level در ارتفاع کم
low-rise کم ارتفاع
line height ارتفاع خط
apothem ارتفاع
apparent celestiallatitude ارتفاع
x height ارتفاع x
attack altitude ارتفاع تک
hight of burst ارتفاع ترکش
height of centers ارتفاع مرکز
flypast پرواز در ارتفاع کم
flybys پرواز در ارتفاع کم
height of rise ارتفاع ابگیر
height of burst ارتفاع ترکش
flyby پرواز در ارتفاع کم
flypasts پرواز در ارتفاع کم
hypsometer ارتفاع سنج
depth of abutting gap faces ارتفاع شکاف
hypsometer ارتفاع پیما
depth of tooth ارتفاع دندانه
height overall ارتفاع ساختمان
height of site ارتفاع پایگاه
height of site ارتفاع ایستگاه
jump altitude ارتفاع پرش
height of rise ارتفاع برجستگی
headroom ارتفاع ساختمان
height of fill ارتفاع خاکریز
height of eye ارتفاع راصد
altitudes ارتفاع هواپیما
optimum height ارتفاع مطلوب
optimum height حداکثر ارتفاع
net head ارتفاع موثر
flange depth ارتفاع لبه
height adjustment میزان ارتفاع
head ارتفاع فشاری
vertical interval اختلاف ارتفاع
elevator gear گردونه در ارتفاع
effective depth ارتفاع مفید
barometers ارتفاع سنج
barometer ارتفاع سنج
drop altitude ارتفاع بارریزی
low cloud ابرهای کم ارتفاع
drop altitude ارتفاع پرش
height clearance ارتفاع مجاز
high jump پرش ارتفاع
humble بدون ارتفاع
altitude ارتفاع هواپیما
humblest بدون ارتفاع
low altitude ارتفاع پایین
observed altitude ارتفاع حقیقی
discharge head ارتفاع تخلیه
hauteur ارتفاع غرور
altimeter ارتفاع یاب
altimeters ارتفاع یاب
bombing height ارتفاع بمباران
safe altitude ارتفاع امن
bankful ارتفاع لبریزی
levelling ارتفاع یابی
effective length of strut ارتفاع کمانش
ceilings ارتفاع ابر
astro altitude ارتفاع نجومی
ceiling ارتفاع ابر
riser ارتفاع پله
cam throw ارتفاع منحنی
rise ارتفاع پله
rises ارتفاع پله
altimeters ارتفاع سنج
altimeter ارتفاع سنج
barometric ارتفاع سنجی
cam throw ارتفاع بادامک
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
critical altitude ارتفاع بحرانی
leveled سطح ارتفاع
pressure head ارتفاع فشار
total suction head ارتفاع کل مکشی
critical height ارتفاع بحرانی
percolation head ارتفاع نفوذ
cruising altitude ارتفاع پرواز
levels سطح ارتفاع
levelled سطح ارتفاع
take a sight ارتفاع گرفتن
computed altitude ارتفاع محسوب
studding ارتفاع اتاق
suction lift ارتفاع مکش
head pressure ارتفاع فشاری
absolute altitude ارتفاع مطلق
quadrat ارتفاع سنج
level سطح ارتفاع
zenith distance فاصله ارتفاع نافر
angle of elevation زاویه ارتفاع لوله
altimeter setting تنظیم ارتفاع سنج
high jumper پرنده پرش ارتفاع
hoverting حفظ ارتفاع پرواز
zenith distance ارتفاع راس القدم
form line خط بین نقاط هم ارتفاع
altitude datum ارتفاع از سطح دریا
high water حداکثر ارتفاع اب مد دریا
superelevation بلندی بر اضافه ارتفاع
free board ارتفاع سطح اب تا تاج سد
free board عمق یا ارتفاع ازاد
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
altitude intercept رهگیری در ارتفاع بالا
very high ارتفاع خیلی بالا
barometric altitude ارتفاع بارومتری هواپیما
height adjustment scale پایه تنظیم ارتفاع
flight level سطح ارتفاع پرواز
elevating mechanism دستگاه حرکت در ارتفاع
height adjustment foot پایه تنظیم ارتفاع
negative altitude ارتفاع غلط است
calculated altitude ارتفاع محاسبه شده
cap height ارتفاع حروف بزرگ
drawdown ارتفاع افت اب در چاه
computed altitude ارتفاع حساب شده
ceilometer ارتفاع سنج ابر
closed height حداکثر ارتفاع لیفتراک
altitude ارتفاع از سطح دریا
position angle زاویه ارتفاع جسم
optimum height ارتفاع حداکثرقابل استفاده
altitudes ارتفاع از سطح دریا
height adjustment screw پیچ تنظیم ارتفاع
dicing photography عکاسی در ارتفاع کم باهواپیما
datum plane سطح مبنای ارتفاع
head ارتفاع ریزش سر رولور سر
mean high water neaps متوسط ارتفاع اب دریا
spot elevation ارتفاع تعیین شده
stato scope ارتفاع سنج هواپیما
mean range of the tide میانگین ارتفاع کشند
elevating mechanism دستگاه حرکت ارتفاع
barometric altimeter ارتفاع سنج فشاری
elevating arc قطاع حرکت ارتفاع
condenser height adjustment تنظیم انقباض ارتفاع
elavation tint هاشور ارتفاع نقشه
minimum elevation حداقل ارتفاع لوله
calculated altitude ارتفاع تنظیم شده
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
bank صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com