English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (5 milliseconds)
English Persian
prosaic کسل کننده وابسته به نثر
Search result with all words
cankerous وابسته به اکله یا ماشرا فاسد کننده
succussatory وابسته به تکان حرکت کننده باصعوبت
syncopative کوتاه کننده کلمه وابسته به همبرش یاسنکوپ
Other Matches
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
sister services یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
lithic وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
frontal وابسته به پیشانی وابسته بجلو
morphic وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
hermitical وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Neanderthal وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associates وابسته وابسته کردن
associating وابسته وابسته کردن
associated وابسته وابسته کردن
associate وابسته وابسته کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
related وابسته
cantabrigian وابسته به
hanger on وابسته
affiliate وابسته
relevant وابسته
attache وابسته
attributable وابسته به
levitical وابسته به
carpal وابسته به مچ
germane وابسته
israelitish وابسته به
interdependent وابسته
comprador وابسته
federated وابسته
messianic وابسته به
federate وابسته
diphtheric وابسته به
correspondents وابسته
elfin وابسته به جن
dependent وابسته
affiliating وابسته
federates وابسته
pertaining وابسته
attached وابسته
correspondent وابسته
febile وابسته به تب
federating وابسته
affiliated وابسته
affiliates وابسته
sexual organs وابسته به
of kin وابسته
monitorial وابسته به
subordinated وابسته
subordinates وابسته
subordinating وابسته
elysian وابسته به
akin وابسته
thereof=of that وابسته به ان
subordinate وابسته
riverrine وابسته به
tuitionary وابسته به
dependants وابسته
appurtenant وابسته
pyrexic وابسته به تب
dependant وابسته
pyretic وابسته به تب
belonging وابسته ها
syncop وابسته به غش
relative وابسته
wedded وابسته
contingent وابسته
contingents وابسته
adjectives وابسته
plantar وابسته به کف پا
cephalic وابسته به سر
attendants وابسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com