Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
shoo in
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
Other Matches
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
poisson distribution
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
the probability is
احتمال دارد
likelihood
احتمال کلی دارد
in all like
احتمال کلی دارد
the odds are that he will doit
احتمال دارد که انکار را بکند
He is bound to come.
احتمال زیادی دارد که بیاید
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
jawsmith
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
color bearer
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
towhead
کسیکه موهای مایل به سفیدیا خاکستری دارد
bookworm
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
laboratorian
کسیکه در ازمایشگاه یاکارخانه شیمیائی تخصص دارد
bookworms
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
dipsomaniac
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
weisenheimer
کسیکه معلومات سطحی در همه چیز دارد
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
wisenheimer
کسیکه معلومات سطحی درهمه چیز دارد
green thumbed
کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
hereditarian
کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
advantaged
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
negationist
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
interloper
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
monophysite
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
interlopers
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد
usufructuary
کسیکه از عین ونماات ملک دیگری حق دارد استفاده کند
advowee
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
nympholept
کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
metaphrast
کسیکه در تبدیل عبارات ادبی یادرتبدیل نظم به نثریانثربه نظم دست دارد
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
ambivert
شخصی که نه زیاد بعالم باطنی توجه دارد نه بعالم خارجی
broached
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach
ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
load call
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
expectancy
احتمال
eventuality
احتمال
likelihood
احتمال
liabilities
احتمال
liability
احتمال
probability
احتمال
expectance
احتمال
possibilities
احتمال
likelihoood
احتمال
like lihood
احتمال
contingencies
احتمال
aptness
احتمال
contingency
احتمال
supposition
احتمال
chancing
احتمال
chances
احتمال
suppositions
احتمال
verisimilitude
احتمال
chanced
احتمال
presumption
احتمال
presumptions
احتمال
chance
احتمال
possibility
احتمال
eventualities
احتمال
probability function
تابع احتمال
transition probability
احتمال انتقال
experimental probability
احتمال تجربی
experimental probability
احتمال ازمایشی
moral certainty
احتمال قوی
transition probability
احتمال جهش
probability of detection
احتمال اکتشاف
probability of detection
احتمال کشف
probability of ionization
احتمال یونش
conditional probability
احتمال مشروط
probability of collision
احتمال برخورد
kill probability
احتمال کشندگی
probability ratio
بهر احتمال
presumption of fraud
احتمال تقلب
probability theory
نظریه احتمال
presumedly
احتمال میرود
There is a 50-50 chance.
احتمال 50-50است
risking
احتمال زیان
contingency
احتمال وقوع
improbability
عدم احتمال
contingencies
احتمال وقوع
on the chance of
نظر به احتمال
risks
احتمال زیان
compound probability
احتمال مرکب
probability of kill
احتمال انهدام
inverisimilitude
عدم احتمال
probability factor
ضریب احتمال
stand a chance
<idiom>
احتمال داشتن
risk
احتمال زیان
statistical weight
احتمال ترمودینامیکی
probability distribution
توزیع احتمال
probability curve
منحنی احتمال
probability analysis
احتمال کاوی
unlikelihood
عدم احتمال
probabilism
احتمال گرایی
the probability is
احتمال میرود
odds
احتمال ووقوع
mathematical probability
احتمال ریاضی
risked
احتمال زیان
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
to hold somebody in great respect
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
It is quite likely that ….
خیلی احتمال می رود که …
kill probability
احتمال واردکردن تلفات
normal probability curve
منحنی بهنجار احتمال
risked
احتمال زیان یاخطر
it is beyond recall
احتمال لغوشدن ندارد
risk
احتمال زیان و ضرر
radial probability distribution
توزیع احتمال شعاعی
risk
احتمال زیان یاخطر
probability density function
تابع چگالی احتمال
risking
احتمال زیان یاخطر
risked
احتمال زیان و ضرر
maximum probility detection
تعیین احتمال حداکثر
maximum liklihood method
روش حداکثر احتمال
look for
<idiom>
با احتمال فکر کردن
damage threat
احتمال تولید خسارت
worst-case
بدترین وضع یا احتمال
in all probability
احتمال کلی میرود
probability of kill
احتمال از بین رفتن
balances
احتمال رویداد خطا
risks
احتمال زیان و ضرر
probability density
چگالی احتمال
[ریاضی]
risking
احتمال زیان و ضرر
balance
احتمال رویداد خطا
risks
احتمال زیان یاخطر
angular probability distribution
توزیع زاویهای احتمال
portative
برنده
cutter
برنده
deferent
برنده
incisive
برنده
foretooth
برنده
winnings
برنده
incisor tooth
برنده
scissile
برنده
incisory
برنده
cutters
برنده
winners
برنده
heuristic
پی برنده
winner
برنده
high proof
برنده
conductive
برنده
discoverer
پی برنده
vehicle
برنده
mutilator
برنده
cutting
برنده
discoverers
پی برنده
trenchant
برنده
winning
برنده
vehicles
برنده
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
risking
احتمال خطر ریسک کردن
risks
احتمال خطر ریسک کردن
odds-on
دارای احتمال بیش از 5 درصد
single shot hit probability
احتمال اصابت یک گلوله به هدف
risked
احتمال خطر ریسک کردن
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
risk
احتمال خطر ریسک کردن
it is p that he did not go
احتمال داردنرفته باشد دورنیست که
propulsive
جلو برنده
users
بکار برنده
cutting head
نوک برنده
impeller
پیش برنده
matrolinous
بارث برنده
impellor
پیش برنده
lacerative
برنده یا درنده
promoter
پیش برنده
promoters
پیش برنده
dark horses
برنده غیرمترقبه
shoo-in
<idiom>
برنده مطلق
victor
برنده مسابقه
victors
برنده مسابقه
medalist
برنده مدال
dark horse
برنده غیرمترقبه
heiresses
ارث برنده زن
heiress
ارث برنده زن
resolutive
تحلیل برنده
uptake
بالا برنده
deferent
بیرون برنده
user
بکار برنده
incisively
بطور برنده
wearing
تحلیل برنده
medalists
برنده مدال
perseus
برنده سر دیو
contender
برنده احتمالی
prizewinner
برنده جایزه
prizer
برنده جایزه
contenders
برنده احتمالی
outpoint
برنده با امتیاز
decision
برنده با امتیاز
uplifter
بالا برنده
gonfalonier
برنده پرچم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com