Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
talent scout
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
talent scouts
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
Other Matches
advowee
کسیکه حق دارد اشخاصی رابرای تصدی مقامات وقفی کلیسامعرفی کند
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
to r.someone as a
کسی رابرای سمتی پیشنهادکردن
to i. anyone to a benefice
درامد کلیسایی رابرای کسی برقرارکردن
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
to heave a ship down
کشتی رابرای پاک کردن بیک سوکشیدن یایک برکردن
heuristic reason
دلیلی که بوسیله ان کسی چیزی رابرای خودثابت کندیاپیش خودبفهمد
finishing schools
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school
اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
armed peace
حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
scarpbook
عملکردی که متن و تصاویر رابرای استفاده مکرر درمستندات ذخیره میکندمجموعه مرقع
sufficing
<adj.>
لایق
qualified
لایق
competent
لایق
worthiest
لایق
worthier
لایق
worthy
لایق
acceptable
<adj.>
لایق
good
[sufficient]
<adj.>
لایق
meritorious
لایق
satisfactory
<adj.>
لایق
sufficient
<adj.>
لایق
capable
لایق
felicitous
لایق
adequate
<adj.>
لایق
adequate
لایق
erastianism
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
fit for a king
لایق پادشاه
ablest
: توانا لایق
by fits and starts
شایسته لایق
worthy of praise
لایق تمجید
quoteworthy
لایق ذکر
able
لایق بودن
able
توانا لایق
fit
لایق شایسته
abler
: توانا لایق
fits
لایق شایسته
reginal
لایق ملکه
fittest
لایق شایسته
adhoc
ویژه امر مخصوصی
smack
مزه مخصوصی داشتن
smacks
مزه مخصوصی داشتن
privilege
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
smacked
مزه مخصوصی داشتن
to smack
[of]
مزه مخصوصی داشتن
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
girl friday
زن کار امد و لایق
honorable
لایق احترام شرافتمندانه
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
it does not befit his state
لایق مقام یا وضع او نیست
esteem
لایق دانستن محترم شمردم
deserves
لایق بودن استحقاق داشتن
deserve
لایق بودن استحقاق داشتن
hairdos
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
special troops
یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
functioned
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
hairdo
ارایش موی زنان بفرم مخصوصی
functions
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
photo offset
چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
he is not worth his salt
لایق نگاهداشتن نیست بنگاهداشتنش نمیارزد
built-in
تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
oilite bushing
بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
adm 0
موشک مخصوصی که روی هواپیمای ب- 25 سوار شده است
cant
باناله سخن گفتن بالهجه مخصوصی صحبت کردن
cleanest
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleans
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
clean
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
cleaned
دیسک مخصوصی که کثیفی را ازنوک خوندن / نوشتن پاک میکند
so many menŠso many minds
هر چه اشخاص بیشتر
displaced persons
اشخاص پناهنده
many people
خیلی اشخاص
person perception
ادراک اشخاص
omnium gatherum
مجموعه اشخاص
natural persons
اشخاص طبیعی
these people
این اشخاص
persona
اشخاص یک کتاب
personae
اشخاص یک کتاب
personas
اشخاص یک کتاب
knowledge of persons
شناسایی اشخاص
few men
اشخاص کمی
many a man
بسا اشخاص
artificial persons
اشخاص حقوقی
many persons
خیلی اشخاص
great persons
اشخاص بزرگ
adhominem
حمله یا اعتراض به اشخاص
to suck eggs
اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
offences against persons
جرائم بر علیه اشخاص
panels
صورت اسامی اشخاص
criss-crossed
امضای اشخاص بیسواد
criss-cross
امضای اشخاص بیسواد
withindoors
اشخاص داخل منزل
criss-crosses
امضای اشخاص بیسواد
panel
صورت اسامی اشخاص
inter alia
میان اشخاص دیگر
through the grapevine
<idiom>
از اشخاص دیگری پرسیدن
dog paddle
شنای اشخاص مبتدی
blacklisting
صورت اشخاص بدحساب
criss-crossing
امضای اشخاص بیسواد
play off
<idiom>
رفتار مختلف با اشخاص
blacklists
صورت اشخاص بدحساب
blacklist
صورت اشخاص بدحساب
blacklisted
صورت اشخاص بدحساب
add
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adds
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
bookmarks
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
Briefcase utility
در ویندوز امکان مخصوصی برای به روز نگه داشتن فایلهای کامپیوتر قابل حمل یا PC
adding
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
bookmark
کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
subjects of international law
اشخاص حقوق بین الملل
high-powered
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
common touch
استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
lonely hearts
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
sucker list
<idiom>
لیستی از اشخاص ساده لوح
he is not of that type
ازان قبیل اشخاص نیست
interested parties
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
point designation
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
intelligentsia
اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
One must not judge by appearances .
بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
dais
سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
apportionment
تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
round up
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
full
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
fullest
کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
mats
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mat
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
covenantor
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
get one's own way
<idiom>
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
acidosis
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronisms
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronism
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
infants
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
bouncers
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
personals
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
credit union
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
camp follower
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp followers
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
infant
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
bouncer
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
governess
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
zone bits
بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
clevis bolt
پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricts
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricting
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restrict
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
feather bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather-bedding
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether
مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
parting salute
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
capacitate
لایق کردن صلاحیتدار کردن
abler
لایق بودن مناسب بودن
ablest
لایق بودن مناسب بودن
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
one who
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
gospeller
کسیکه
dragman
کسیکه
whom
کسیکه
long shot
کسیکه درمسابقات
stalker
کسیکه میخرامد
minimalist
کسیکه خرسنداست
constructionist
کسیکه قانون
introspectionist
کسیکه معتقد به
whomso
بهر کسیکه
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
snorter
کسیکه خرناس میکشد
jogger
کسیکه اهسته می دود
joggers
کسیکه اهسته می دود
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com