Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
Other Matches
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
he talks very indistinctly
بسیار ناشمرده سخن میگوید معلوم نیست چه میگوید
jogger
کسیکه اهسته می دود
joggers
کسیکه اهسته می دود
jabbers
تند وناشمرده گفتن
jabbered
تند وناشمرده گفتن
jabbering
تند وناشمرده گفتن
jabber
تند وناشمرده گفتن
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stew
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
he says
میگوید
he speaks to the purpose
با منظورسخن میگوید
the finance minister is up
سخن میگوید
he says i do not know
میگوید نمیدانم
it say in the bible that
در کتاب مقدس میگوید
tapping
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
it seems to me he is lying
بنظرم میرسد دروغ میگوید
jargonist
کسی که به زبان غیرمصطلح سخن میگوید
the pot calls the kettle black
دیگ بدیگ میگوید رویت سیاه
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
rub someone the wrong way
<idiom>
خشمگین کردن با چیزی که شخص میگوید یا انجام می دهد
pot calling the kettle black
<idiom>
دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه
below ones breath
اهسته
lento a
اهسته
fabian
اهسته رو
largo a
اهسته
catlike
اهسته رو
cattish
اهسته رو
low
اهسته
indistinct
اهسته
gradual
اهسته
limper
اهسته رو
low low
اهسته اهسته
at a slow pace
اهسته
silently
اهسته
slowing
اهسته
lightly
اهسته
tardo
اهسته
lentamente
اهسته
quietly
اهسته
slow
اهسته
languidly
اهسته
slows
اهسته
slowest
اهسته
slowly
اهسته
slow footed
اهسته
plodder
اهسته رو
ritardando
اهسته تر
slowed
اهسته
slower
اهسته
slow down
اهسته
tap
اهسته زدن
slackened
اهسته کردن
slackening
اهسته کردن
tapping
اهسته زدن
tapped
اهسته زدن
jog
اهسته دویدن
jiggles
تکان اهسته
slacken
اهسته کردن
lagging
اهسته کند
trudged
قدم اهسته
trudges
قدم اهسته
trudging
قدم اهسته
dab
اهسته زدن
dabbed
اهسته زدن
jogs
اهسته دویدن
jogging
اهسته دویدن
soften
اهسته ترکردن
softened
اهسته ترکردن
trudge
قدم اهسته
crawls
اهسته خزیدن
crawled
اهسته خزیدن
mealy-mouthed
اهسته حرف زن
mealy mouthed
اهسته حرف زن
slid
اهسته رفتن
low
پایین اهسته
dabs
اهسته زدن
goose-step
قدم اهسته
goose-stepped
قدم اهسته
goose-steps
قدم اهسته
crawl
اهسته خزیدن
jogged
اهسته دویدن
tip
ضربت اهسته
pianissimo
بسیار اهسته
piaffer
یورتمه اهسته
to burn down or low
اهسته ترسوختن
lockstep
قدم اهسته
softens
اهسته ترکردن
largo
اهسته و مفصل
jog trot
کاریکنواخت و اهسته
to slack up
کم کم اهسته کردن
rallenttando
بتدریج اهسته تر
slow ahead
اهسته به جلو
susurration
سخن اهسته
slow paced
اهسته خرام
sluggish
بطی اهسته رو
andante
نسبتا اهسته
slow paced
اهسته گام
to burn down ar low
اهسته ترسوختن
jiggling
تکان اهسته
slow and steady
اهسته وپیوسته
percuss
اهسته زدن به
slackens
اهسته کردن
trickle charge
پر کردن اهسته
languid
بی حال اهسته
jiggled
تکان اهسته
goose-stepping
قدم اهسته
dink
ضربه اهسته
dead slow
خیلی اهسته
jiggle
تکان اهسته
tipping
ضربت اهسته
goose step
قدم اهسته
simmers
اهسته جوشیدن
dogtrot
یورتمه اهسته
simmer
اهسته جوشیدن
simmered
اهسته جوشیدن
simmering
اهسته جوشیدن
to wear away
اهسته راندن
drifts
مقصود جریان اهسته
drift
مقصود جریان اهسته
gentlest
اهسته ملایم کردن
drifted
مقصود جریان اهسته
feather
اهسته زدن گوی
drifting
مقصود جریان اهسته
creepers
گوی غلطان و اهسته
jiggled
اهسته تکان دادن
decelerating
کندکردن اهسته کردن
decelerates
کندکردن اهسته کردن
jiggles
اهسته تکان دادن
decelerate
کندکردن اهسته کردن
ruffles
صدای طبل اهسته
ruffling
صدای طبل اهسته
ruffle
صدای طبل اهسته
jiggling
اهسته تکان دادن
decelerated
کندکردن اهسته کردن
creeper
گوی غلطان و اهسته
jiggle
اهسته تکان دادن
gentler
اهسته ملایم کردن
gentle
اهسته ملایم کردن
slows
اهسته کردن یاشدن
slowing
اهسته کردن یاشدن
slowest
اهسته کردن یاشدن
slower
اهسته کردن یاشدن
slowed
اهسته کردن یاشدن
slow
اهسته کردن یاشدن
elutriate
اهسته خالی کردن
fox trot
یورتمه اهسته اسب
heavy footed
اهسته وسنگین درحرکت
indistinct noise
صدای اهسته و نامعلوم
slow burning conductor
سیم اهسته سوز
slow motion picture
تصویر با حرکت اهسته
steady on
اهسته به سمت هدف
clammy
سرد ومرطوب اهسته رو
to speak under one's breath
اهسته سخن گفتن
to tread light
اهسته لگد زدن
tap
ضربت اهسته شیر
tapped
ضربت اهسته شیر
coddling
اهسته جوشاندن یا پختن
coddles
اهسته جوشاندن یا پختن
coddled
اهسته جوشاندن یا پختن
coddle
اهسته جوشاندن یا پختن
decants
اهسته خالی کردن
decanting
اهسته خالی کردن
decanted
اهسته خالی کردن
decant
اهسته خالی کردن
whispery
اهسته صحبت کننده
tapping
ضربت اهسته شیر
doggo
اهسته ناپدید شونده
ooze
اهسته جریان یافتن
oozed
اهسته جریان یافتن
oozes
اهسته جریان یافتن
oozing
اهسته جریان یافتن
spiller
موجی که اهسته ویکنواخت می شکند
logged
اهسته وکند شده در حرکت
to pat upon something
اهسته دست بر چیزی زدن
blooper
پرتاب اهسته توپ به توپزن
pat
دست زدن اهسته قالب
retard
عقب انداختن اهسته کردن
coos
اهسته بازمزمه ادا کردن
flicked
ضربت اهسته و سبک با شلاق
fudge
فریفتن اهسته حرکت کردن
flicking
ضربت اهسته و سبک با شلاق
retards
عقب انداختن اهسته کردن
retarding
عقب انداختن اهسته کردن
flicks
ضربت اهسته و سبک با شلاق
coo
اهسته بازمزمه ادا کردن
flick
ضربت اهسته و سبک با شلاق
cooed
اهسته بازمزمه ادا کردن
cooing
اهسته بازمزمه ادا کردن
joggers
دونده با گامهای اهسته ومنظم
jogger
دونده با گامهای اهسته ومنظم
fudged
فریفتن اهسته حرکت کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com