English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
geomancer کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
Other Matches
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaking کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaker کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
grandfather clocks ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
hepatoscopy معاینه کبد غیبگویی بادیدن جگر
neptunist کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
physiocrat کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
mis run casting ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
hydraulic cement سیمانی که در زیر اب میگیرد
airy-fairy کسی که خود را میگیرد
that right inheres in him ان حق باو تعلق میگیرد
fully paid که حقوق خودراتمام میگیرد
lunt کبریتی که بکندی اتش میگیرد
hookers قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
heliograph دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
the freak takes him وسواس میگیردش وسواسش میگیرد
hooker قایقی که با قلاب ماهی میگیرد
all in contract قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
it is very easily done بسیار اسان انجام میگیرد
candlelit اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد
aneroid فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد
nursling بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد
quantity allowance تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد
bass clef کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد
fusion reactor راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
sheet lighning برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد
kelson or keelson کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد
quarterback بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
quarterbacks بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند
it is ridiculously small بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد
indian giver کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
cross to bear/carry <idiom> رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
outwork قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد
discs حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
decalescence point دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
governesses زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
governess زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
bridged سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
gantline رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
bridges سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
coma پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
comas پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
bridge سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد
perfect infinitive مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد
working section قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد
lighter aboard ship نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
cw system سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
design strength مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
naturally aspirated engine موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
haulage پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
hung start شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
casting ریخته گی
founders ریخته گر
brass founder ریخته گر
disorganized در هم ریخته
foundered ریخته گر
founder ریخته گر
foundering ریخته گر
cast copper مس ریخته گی
caster ریخته گر
hot topping ریخته گی
foundry man ریخته گر
moulder ریخته گر
besprent ریخته
metal founder ریخته گر
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
fusion welding اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
found ریخته گری
group casting ریخته گری
founds ریخته گری
founding ریخته گری
sheet asphalt اسفالت ریخته
wild and woolly درهم ریخته
cast glass شیشه ریخته گی
investment foundry ریخته گی بسته
iron foundry ریخته گی اهن
potted در کوزه ریخته
investment castings ریخته گی بسته
chuted concrete بتن ریخته گی
molten ریخته ریختگی
skins پوسته ریخته گی
skinning پوسته ریخته گی
skinned پوسته ریخته گی
casting ریخته گری
cast crystal بلور ریخته
cast steel فولاد ریخته گی
foundries ریخته گری
castellated nut مهره ریخته گی
skin پوسته ریخته گی
precast پیش ریخته
moulding ریخته گری
foundry ریخته گری
casting قطعه ریخته گی
cast concrete بتن ریخته گی
cast metal فلز ریخته گی
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
litters زایمان ریخته وپاشیده
foundry practice تکنیک ریخته گری
non ferrous casting قطعه ریخته گی غیراهنی
trumpeting قیف ریخته گری
trumpeted قیف ریخته گری
trumpet قیف ریخته گری
foundry pit جهنم ریخته گری
foundry pit چاله ریخته گری
injection molding ریخته گری تزریقی
littering زایمان ریخته وپاشیده
fusion casting ریخته گری ذوبی
group casting ریخته گری گروهی
steel foundry ریخته گری فولاد
pouring cup قاشق ریخته گری
tumultuous شلوغ بهم ریخته
plaster casts ریخته گری گچی
precision casting ریخته گری دقیق
grey iron foundry ریخته گری خاکستری
shell casting ریخته گری پوستهای
debris اشغال روی هم ریخته
foundry sand ماسه ی ریخته گری
sand casting ریخته گری ماسهای
group teaming ریخته گری گروهی
litter زایمان ریخته وپاشیده
olio مخلوط چیزدرهم ریخته
foundry cupola کوپول ریخته گری
littered زایمان ریخته وپاشیده
press casting ریخته گری فشاری
transfer molding ریخته گری انتقالی
pig قالب ریخته گری
moulds قالب ریخته گری
moulded قالب ریخته گری
mould قالب ریخته گری
molded قالب ریخته گری
forges ریخته گری فلز
composite casting ریخته گری مرکب
compression molding ریخته گری فشاری
ejecta مواد بیرون ریخته
forge ریخته گری فلز
molds قالب ریخته گری
machinery castings ریخته گری ماشینی
cast molding قالبگیری ریخته گری
chuted concrete بتن ریخته شده
bottom casting قطعات ریخته گی بسته
plaster cast ریخته گری گچی
bottom pure ladle پاتیل ریخته گری
foundry ladle پاتیل ریخته گری
loam castings ریخته گری شنی
pig اهن تازه ریخته
pigs اهن تازه ریخته
iron casting ریخته گری اهن
ingot casting ریخته گری شمش
metal casting ریخته گری فلز
metal foundry ریخته گری فلزات
cast steel فولاد ریخته گری
investment castings قطعات ریخته گی بسته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com