Total search result: 201 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
winnower |
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری |
|
|
Other Matches |
|
strippers |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
stripper |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
fanner |
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن |
winnowing machine |
ماشین باد افشانی |
optimize |
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
wonder worker |
کسیکه معجزه میکند |
falconer |
کسیکه با شاهین شکار میکند |
griper |
کسیکه مرتب شکایت میکند |
speller |
کسیکه لغت را هجی میکند |
watcher |
کسیکه پاسداری و نظارت میکند |
watchers |
کسیکه پاسداری و نظارت میکند |
lobbyer |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
falconers |
کسیکه با شاهین شکار میکند |
waxer |
کسیکه موم مالی میکند |
symposiarch |
کسیکه جلسهای را اداره میکند |
fruitarian |
کسیکه با میوه زندگی میکند . |
lobbyist |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
lobbyists |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
sweaters |
کسیکه عرق میکند پلوور |
sweater |
کسیکه عرق میکند پلوور |
symposiast |
کسیکه در بزم شرکت میکند |
lumberjacks |
کسیکه الوار وتیر اره میکند |
knobbler |
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند |
bedder |
لله کسیکه بچه را خواب میکند |
dragsman |
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند |
arsonist |
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند |
garreteer |
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند |
end gatherer |
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند |
air controlman |
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند |
engrosser |
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند |
lumberjack |
کسیکه الوار وتیر اره میکند |
whitener |
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند |
demonstrationist |
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند |
moonlighter |
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند |
colonist |
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند |
progress chaser |
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند |
spoilsports |
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند |
colonists |
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند |
wool stapler |
کسیکه تجارت پشم خام میکند |
spoilsport |
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند |
disassembler |
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند |
foundationer |
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند |
circumnavigation |
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند |
gauger |
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند |
inlander |
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند |
quarterfinalist |
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند |
lounger |
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند |
wine taster |
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند |
wire dancer |
کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند |
disseisor |
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند |
jawsmith |
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند |
documentarian |
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند |
winnow |
بوجاری کردن |
paragraphist |
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند |
swamper |
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند |
wiseacre |
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است |
wise acre |
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است |
itemizer |
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند |
multitudinist |
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند |
rigorist |
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند |
assembler |
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم |
ocr |
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
optical |
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |
occidentalist |
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس |
ultraist |
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند |
thaumaturge |
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن |
impulsive |
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند |
private d. |
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند |
barker |
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند |
scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
interpreter |
به کد ماشین تبدیل میکند |
interpreters |
به کد ماشین تبدیل میکند |
operators |
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند |
processor |
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند. |
operator |
شخصی که یک ماشین یا فرآیندی را اجرا میکند |
lamber |
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است |
one address computer |
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند |
decoder |
نرم افزاری که دستورات کد ماشین را دودویی عمل میکند |
DDC |
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند |
mediaevalist |
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای |
urbanite |
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین |
nonprint |
پالسی که از چاپ سطری تحت کنترل ماشین جلوگیری میکند |
operates |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
operated |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
operate |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند |
operation |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند |
op code |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند |
users |
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید |
guaranteed |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
feeds |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
chain |
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند. |
guarantee |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
user |
1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید |
chains |
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند. |
feed |
وسیلهای که کاغذ و نور را وارد ماشین میکند مثل چاپگر یا دستگاه فتوکپی |
guarantees |
متن قانونی که صحت کار ماشین یا کیفیت خوب یک موضوع را تایید میکند |
atm |
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند |
milking machine |
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند |
images |
وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند |
image |
[وسیله ورودی که متن ها یا رسم ها یا عکس ها را به حالت دیجیتال و قابل خواندن ماشین تبدیل میکند.] |
languages |
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند |
scanner |
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
language |
زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند |
simulation |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
simulations |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
scanners |
وسیله ورودی که متن یا رسم یا عکس را به حالت دیجیتالی قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
aspersion |
اب پاشی و اب افشانی |
pollenation |
گرده افشانی |
metal spraying |
فلز افشانی |
refulgence |
نور افشانی |
dancing |
دست افشانی |
pollination |
گرده افشانی |
pollen |
گرده افشانی کردن |
pollinated |
گرده افشانی کردن |
pollinating |
گرده افشانی کردن |
palynology |
مبحث گرده افشانی |
pollinate |
گرده افشانی کردن |
palynology |
گرده افشانی شناسی |
pollinates |
گرده افشانی کردن |
letter quality printing |
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند |
hydrophilous |
گرده افشانی کننده بوسیله اب |
operational |
آنچه کار میکند یا مربوطه به نحوه کار کردن ماشین است |
compiler |
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند |
Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
compiler |
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند |
cross pollination |
گرده افشانی از گلی بگل دیگر |
cross pollinate |
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح |
cross polinize |
بطورمصنوعی گرده افشانی کردن لقاح |
self pollination |
گرده افشانی خود بخود گیاه |
interfruitful |
قابل گرده افشانی یا لقاح با یکدیگر |
wind pollinated |
گرده افشانی شده بوسیله باد |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
daisy chain |
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت |
reel to reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
reel-to-reel |
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد |
one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
transparent |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
transparently |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
assembler |
برنامه اسمبلی یا برنامهای که برنامه به زبان اسمبلی را به کد ماشین تبدیل میکند |
self binder |
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی |
universal |
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است |
The letter is well typed . |
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر ) |
assembler |
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند |
dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
machinist |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
machinists |
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست |
assembly |
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
compensation trading |
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید |
bench lathe |
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود |
machines |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
machines |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machined |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machined |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
machine |
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین |
machine |
ماشین کردن با ماشین رفتن |
faxed |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
cross compiler |
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد |
fax |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxes |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
faxing |
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد |
double column vertical boring mill |
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی |
assembles |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assembled |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
assemble |
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن |
page |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
pages |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
paged |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
faults |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
faulted |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
fault |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
controller |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
controllers |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
scsi |
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند |
destructive cursor |
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند |
edited |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
edit |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
critical error |
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند |
automatic programming |
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
million instructions per second |
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند |
slaved |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slave |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
postbyte |
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند |
slaves |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaving |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
Intel |
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
Intel |
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
sampler |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
plotters |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
open |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
dat |
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند |