English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
Other Matches
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
planet ستاره سیار ستاره بخت
planets ستاره سیار ستاره بخت
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
concentrator وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
stelliform ستاره وار ستاره وش
starring خیره
stubborn خیره سر
perverse <adj.> خیره سر
stubborn <adj.> خیره سر
sullen <adj.> خیره سر
pertinacious خیره سر
intractable <adj.> خیره سر
testy <adj.> خیره سر
eccentric <adj.> خیره سر
willful <adj.> خیره سر
agaze خیره
mulish خیره سر
glaring خیره
dour خیره سر
dourly خیره سر
staring خیره
screwball خیره سر
obstinate خیره سر
stared خیره شدن
stare خیره شدن
to stand at gaze خیره ایستادن
gloatingly با نگاه خیره
relucent خیره کننده
steadfast پابرجای خیره
to look fixedly خیره نگریستن
goggle-eyed خیره چشم
stares خیره شدن
dazzlement خیره سازی
gapeseed نگاه خیره
impudence خیره سری
stubbornness خیره سری
gape seed نگاه خیره
steadfastly پابرجای خیره
glaringly با نگاه خیره
fulgurant خیره کننده
staring red یا خیره کننده
foudroyant خیره کننده
intractable خیره سر ستیزه جو
obstinacy خیره سری
dazzled خیره کردن
blinds خیره کردن
dazzles خیره کردن
gazing نگاه خیره
dazzling خیره کردن
blind خیره کردن
blinded خیره کردن
mulishness خیره سری
gazes نگاه خیره
perrinaciousness خیره سری
gazed نگاه خیره
gaze نگاه خیره
dazzle خیره کردن
moon eyed خیره ومتحیر
stargaze بستاره ها خیره شدن
eclat روشنی خیره کننده
stare خیره نگاه کردن
gaze خیره نگاه کردن
gloat خیره نگاه کردن
gazed خیره نگاه کردن
gaping خیره نگاه کردن
gapes خیره نگاه کردن
gaped خیره نگاه کردن
gape خیره نگاه کردن
gloating خیره نگاه کردن
stared خیره نگاه کردن
stares خیره نگاه کردن
gazes خیره نگاه کردن
gazing خیره نگاه کردن
gloated خیره نگاه کردن
glares خیره نگاه کردن
glared خیره نگاه کردن
glare خیره نگاه کردن
bedazzle بکلی خیره کردن
glowering خیره نگاه کردن
glowers خیره نگاه کردن
glowered خیره نگاه کردن
glower خیره نگاه کردن
gorgonize خیره نگاه کردن
starer دارای نگاه خیره
dazzlingly بطور خیره کننده
watcheye چشم خیره وسفید
gloats خیره نگاه کردن
dazzle تابش یا روشنی خیره کننده
dazzling تابش یا روشنی خیره کننده
glower اخم کردن نگاه خیره
gaping نگاه خیره با دهان باز
glowered اخم کردن نگاه خیره
glowering اخم کردن نگاه خیره
to stare any one into silence کسیرا با نگاه خیره از روبردن
gapes نگاه خیره با دهان باز
gaped نگاه خیره با دهان باز
dazzles تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled تابش یا روشنی خیره کننده
fixations خیره شدگی تعلق خاطر
fixation خیره شدگی تعلق خاطر
glowers اخم کردن نگاه خیره
gape نگاه خیره با دهان باز
glared تابش خیره کننده تشعشع
to gape با خیره دهان باز کردن
glares تابش خیره کننده تشعشع
glare تابش خیره کننده تشعشع
gaping stock چیزی که موجب خیره نگریستن گرد د
to stare at person in the face توی صورت کسی خیره یابربرنگاه کردن
gawping با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
flares روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
gawp با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gawped با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
flare روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
Boketto عمل خیره شدن به دوردست در غیاب تفکر
gawps با دهان باز و به طور احمقانه خیره شدن
gape seed چیزی که مایه حیرت وموجب خیره نگریستن گرد د
asterisks ستاره
aster ستاره
asterisk ستاره
stellar پر ستاره
starless بی ستاره
stars ستاره
starred ستاره
star ستاره
one who کسیکه
blessed is he who کسیکه
whom کسیکه
dragman کسیکه
gospeller کسیکه
north star ستاره شمالی
lucifer ستاره بامدادی
nova فانی ستاره
medusa ستاره دریایی
planetesimal کوچک ستاره
pluto ستاره پلوتو
asterism نشان ستاره
asteroidal مانند ستاره
polaris ستاره قطبی
astronavigation ستاره نوردی
astronmer ستاره شناس
lodestar ستاره راهنما
north star ستاره قطبی
moring star ستاره بامداد
asterial ستاره شکل
loadstar ستاره قطبی
multiple star ستاره چندگانه
neptune ستاره نپتون
neutron star ستاره نوترونی
loadstar ستاره راهنما
an infinitude of stars تعدادنامحدودی ستاره
lodestar ستاره قطبی
fixed star ستاره ثابت
lodestaror load ستاره قطبی
morning star ستاره بامدادی
lunette ستاره صغیر
morning star ستاره صبح
polaris ستاره جدی
dwarf star ستاره کوتوله
star bit بیت ستاره
star washer واشر ستاره ای
uranus ستاره اورانوس
vesper ستاره غروب
georgium sidus ستاره جرج
y voltage ولتاژ ستاره
y connection اتصال ستاره
star voltage ولتاژ ستاره
supergaint ستاره ابرغول
gaint star ستاره غول
evening star ستاره شامگاهی
stelliform بشکل ستاره
finger fish ستاره دریایی
sea pad ستاره دریایی
stellate ستاره مانند
starlike ستاره مانند
starlet ستاره کوره
starlet ستاره کوچک
daystar ستاره بامداد
day star ستاره بامداد
star connection اتصال ستاره
sea nettle ستاره دریای
sabaism ستاره پرستی
pulsating star ستاره تپنده
proto star پیش ستاره
polestar ستاره قطبی
hesper ستاره مغرب
cameleopardalis ستاره زرافه
d. star ستاره جفتی
star spangled ستاره نشان
y network شبکه ستاره
y winding اتصال ستاره
star spangled مزین به ستاره
rolling stone <idiom> ستاره سهیل
star finder ستاره یاب
camelopard ستاره زرافه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com