English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
Other Matches
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
dragman کسیکه
whom کسیکه
one who کسیکه
gospeller کسیکه
blessed is he who کسیکه
long shot کسیکه درمسابقات
minimalist کسیکه خرسنداست
introspectionist کسیکه معتقد به
constructionist کسیکه قانون
whomso بهر کسیکه
stalker کسیکه میخرامد
wonder worker کسیکه معجزه میکند
misogynists کسیکه از زن بیزار است
figurant کسیکه باجمع میرقصد
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
misogynist کسیکه از زن بیزار است
joggers کسیکه اهسته می دود
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
snorter کسیکه خرناس میکشد
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
jogger کسیکه اهسته می دود
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
inductee کسیکه وارد خدمت شده
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
speller کسیکه لغت را هجی میکند
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
waxer کسیکه موم مالی میکند
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
night walker کسیکه در خواب راه میرود
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
prankster کسیکه شوخی زننده کند
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
loiterer کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
my neighbour at dinner کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
loitering :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
loitered :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
loiter :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
irrepressible joy کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
jailŠetc کسیکه زندان خانه اوشده است
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
knocker up کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
landsman کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
loiters :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
would-be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
the observed of all observers کسیکه توجه همه سوی اوست
vacuist کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
vouchee کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
prisoner at the bar کسیکه در نزد دادگاه متهم است
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
would be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
parroter کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
bedder لله کسیکه بچه را خواب میکند
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
canonist کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
ambidexter کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
covenantee کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
outpensioner کسیکه از بنگاهی وفیفه میگیدرولی در انجابودباش ندارد
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
absolutist کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
ordinee کسیکه تازه درجه شماسی گرفته است
ventriloquist کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
second fiddle کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
trainbearer کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
intruder کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
bookworms کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
fieldsman کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
nostradamus کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
epilogist کسیکه درپایان بازی شعری بخواندیانطقی اداکند
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
rubricator کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
valetudinarian کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
textualist کسیکه درنقل یا اقتباس عبارات چالاک است
semifinalist کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
poler کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
pragamatist کسیکه عملی بودن هر چیز راضر ر میداند
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
ventriloquists کسیکه بجای عروسک یاجانوری تکلم کند
allottee کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده
bookworm کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com