English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
Other Matches
i read him to sleep برایش خواندم تا خوابش برد انقدر خواندم تا خوابش برد
he fell asleep خوابش برد
She is a light sleeper . خوابش سبک است
She wept herself to sleep . آنقدر گریه کرد تا خوابش برد
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
whom کسیکه
one who کسیکه
dragman کسیکه
blessed is he who کسیکه
gospeller کسیکه
stalker کسیکه میخرامد
constructionist کسیکه قانون
minimalist کسیکه خرسنداست
long shot کسیکه درمسابقات
whomso بهر کسیکه
introspectionist کسیکه معتقد به
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
snorter کسیکه خرناس میکشد
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
joggers کسیکه اهسته می دود
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
misogynist کسیکه از زن بیزار است
misogynists کسیکه از زن بیزار است
jogger کسیکه اهسته می دود
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
wonder worker کسیکه معجزه میکند
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
figurant کسیکه باجمع میرقصد
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
inductee کسیکه وارد خدمت شده
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
night walker کسیکه در خواب راه میرود
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
waxer کسیکه موم مالی میکند
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
speller کسیکه لغت را هجی میکند
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
prankster کسیکه شوخی زننده کند
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
irrepressible joy کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
loiterer کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
vouchee کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
parroter کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
my neighbour at dinner کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
jailŠetc کسیکه زندان خانه اوشده است
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
vacuist کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
the observed of all observers کسیکه توجه همه سوی اوست
knocker up کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
landsman کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
prisoner at the bar کسیکه در نزد دادگاه متهم است
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
would be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
bedder لله کسیکه بچه را خواب میکند
loiter :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
covenantee کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
would-be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
canonist کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
loiters :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
loitered :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
loitering :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
ambidexter کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
absolutist کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
intruders کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
intruder کسیکه سرزده یا بدون اجازه وارد شود
rubricator کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
croppy کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
poler کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
mudlark اهل کوچه کسیکه خودرا باخاک و گل می الاید
snuffer وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
outpensioner کسیکه از بنگاهی وفیفه میگیدرولی در انجابودباش ندارد
an incorrigible person کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
ordinee کسیکه تازه درجه شماسی گرفته است
allottee کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده
casual poor کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
pragamatist کسیکه عملی بودن هر چیز راضر ر میداند
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
second fiddle کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
semifinalist کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com