Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
Other Matches
fieldsman
کسیکه دربازی توپ رانگاه داشته برمیگرداند
potboil
برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
play club
دربازی گلف چوگان
To dodge . To duck.
جاخالی دادن (دربازی )
handicap
امتیاز به طرف ضعیف دربازی
handicaps
امتیاز به طرف ضعیف دربازی
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
chip
مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
chips
مهرهای که دربازی نشان بردوباخت است
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
quiot
حلقه یاصفحه اهنی که دربازی پرت میکنند تاروی میخی بیفتد
alleyways
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
alley
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
third base
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
jack pot
دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
alleys
حاشیه اضافی زمین تنیس دربازی دوبل مسیر معمولی گوی بولینگ
rubinstein variation
واریاسیون روبنشتاین دربازی چهار اسب در دفاع فرانسوی دردفاع نیمزو هندی و دردفاع تاراش
Lets play that again .
قبول ندارم.
[قبول نیست دربازی وغیره ]
pocket
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
dragman
کسیکه
one who
کسیکه
whom
کسیکه
gospeller
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
introspectionist
کسیکه معتقد به
stalker
کسیکه میخرامد
whomso
بهر کسیکه
minimalist
کسیکه خرسنداست
constructionist
کسیکه قانون
long shot
کسیکه درمسابقات
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
joggers
کسیکه اهسته می دود
jogger
کسیکه اهسته می دود
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
snorter
کسیکه خرناس میکشد
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
waxer
کسیکه موم مالی میکند
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
irreligionist
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
heteroclite
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
interpolator
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
jailŠetc
کسیکه زندان خانه اوشده است
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
irrepressible joy
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
hylotheist
کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
prison bird
کسیکه زندان خانه او شده است
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
prisoner at the bar
کسیکه در نزد دادگاه متهم است
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
landsman
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
loiterer
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
milch cow
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
pone
کسیکه ورق بازی رابر میزند
hemiplegic
کسیکه نیم بدنش فلج است
demonstrationist
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
color bearer
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
loiter
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
loitered
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
canonist
کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
loitering
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
ambidexter
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
would be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
loiters
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
gainer
کسیکه سود میبرد استفاده کننده
head liner
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
an incorrigible person
کسیکه اخلاقش اصلاح نپذیردیا بهبودی نیابد
poler
کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
croppy
کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
absolutist
کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com