Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
Search result with all words
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
Other Matches
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
gatecrashers
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
gatecrasher
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
remittance man
کسیکه بامید دریافت پول ازکسان خود بغربت میرود
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
the early bird catches the worm
<proverb>
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
narcolepsy
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
night gown
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
hypnoid
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
mafrash
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
somnific
خواب اور خواب الود
dreamier
خواب مانند خواب الود
dreamy
خواب مانند خواب الود
dreamiest
خواب مانند خواب الود
hypnogogic
خواب اور خواب کننده
dogsleep
خواب زودبر خواب دروغی
morpheus
الهه خواب خواب پرور
hypnagogic
خواب اور خواب کننده
night dress
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
He is fast asleep.
خواب خواب است
i had no idea he was going
که او میرود
he is going
میرود
the train runs without a stop
میرود
presumedly
احتمال میرود
the probability is
احتمال میرود
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
if he goes
اگر او میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
bleeder
کسی که خونش میرود
bleeders
کسی که خونش میرود
in all probability
احتمال کلی میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
pneumatometer
الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
breaking point
سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
dacoit
راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
he walks as if he were drunk
چنان راه میرود که گویی مست است
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
mudflats
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
mudflat
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
blessed is he who
کسیکه
one who
کسیکه
whom
کسیکه
gospeller
کسیکه
dragman
کسیکه
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
jelutong
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
minimalist
کسیکه خرسنداست
whomso
بهر کسیکه
stalker
کسیکه میخرامد
long shot
کسیکه درمسابقات
introspectionist
کسیکه معتقد به
constructionist
کسیکه قانون
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bumper
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bumpers
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
jogger
کسیکه اهسته می دود
snorter
کسیکه خرناس میکشد
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
joggers
کسیکه اهسته می دود
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
Sun Microsystems
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
rollpin
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
nitrobenzene
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com