Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
mestizo
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
Other Matches
mestiza
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
agouti
یکجورخرگوش امریکایی خرگوش هندی
cousinry
عموزاده هاودایی زاده هاوعمه زاده هاوخاله زاده ها
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
croppy
کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
melodramatist
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
nepotism
انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
blue blood
نجیب زاده اشراف زاده
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
nepew
پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
cousinly
دایی زاده وار خاله زاده وار
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
tomtom
کوس هندی طبل هندی کوس زدن
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
progeniture
زاده
frying
زاده
fry
زاده
fries
زاده
fitz
زاده
descendent
زاده
nee
زاده
descendant
زاده
descended
زاده
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
cousins
دایی زاده
cousins
عمو زاده
legitimate
حلال زاده
legitimated
حلال زاده
high born
نجیب زاده
blue-blooded
نجیب زاده
magnates
نجیب زاده
evite
زاده حوا
noblemen
نجیب زاده
aristocrat
اشراف زاده
aristocrat
نجیب زاده
aristocrats
نجیب زاده
aristocrats
اشراف زاده
magnate
نجیب زاده
thane
نجیب زاده
cousin
عمه زاده
childe
نجیب زاده
cousin
عمو زاده
blue blooded
نجیب زاده
cousin
دایی زاده
cousins
عمه زاده
chevalier
نجیب زاده
cousins
خاله زاده
legitimating
حلال زاده
illegitimate
زنا زاده
legitimates
حلال زاده
earth born
زاده خاک
grandee
اصیل زاده
noblewoman
نجیب زاده
noblewomen
نجیب زاده
cousin
خاله زاده
patrician
نجیب زاده
cousin german
عمو زاده
cousin german
عمه زاده
first born
نخست زاده
nobleman
نجیب زاده
first-born
نخست زاده
coz
عمه زاده
coz
دایی زاده
coz
خاله زاده
born in the purple
غنی زاده
patricians
اعیان زاده
patricians
نجیب زاده
freeborn
ازاد زاده
born in the purple
دارا زاده
patrician
اعیان زاده
born in lawful wedding
حلال زاده
hagseed
زاده عجوزه
knighting
نجیب زاده
knighted
نجیب زاده
knight
نجیب زاده
levite
زاده لاوی
first begotten
نخست زاده
first ling
نخست زاده
sea born
زاده دریا
knights
نجیب زاده
firstborn
نخست زاده
firstling
نخست زاده
bashaw
نجیب زاده
hamite
زاده حام
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
cousinly
عمه زاده وار
well born
اصیل نجیب زاده
junker
اصیل زاده المانی
underbred
نااصل زاده بی تربیت
mulatto
زاده اروپایی وزنگی
speak of the devil and he appears
<idiom>
حلال زاده بودن
dons
لرد یا نجیب زاده
donning
لرد یا نجیب زاده
donned
لرد یا نجیب زاده
feringhee
پرتغالی زاده هند
don
لرد یا نجیب زاده
gentleman of fortune
نجیب زاده حادثه جو
hagborn
شیطان زاده فرزند ساحره
junker
جوان نجیب زاده المانی
true born
حلال زاده اصیل اصل
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
American
امریکایی
yank
امریکایی
Americans
امریکایی
Yankee
امریکایی
Yankees
امریکایی
yanked
امریکایی
un-American
ضد امریکایی
yanks
امریکایی
yanking
امریکایی
indus
هندی
indic
هندی
indianize
هندی
pavana wood plant
هندی
Indians
هندی
Indian
هندی
household troops
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
wellborn
نجیب زاده دارای خصوصیات نجابت
milord
مرد اشرافی ونجیب زاده انگلیسی
africander
اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
moon flower
یکجورنیلوفرپیچ امریکایی
johnny jump up
گل بنفشه امریکایی
moor hen
اب کوپیل امریکایی
cabbage palm
فوفل امریکایی
colin
بلدرچین امریکایی
condor
کرکس امریکایی
condors
کرکس امریکایی
Americanisms
رسم امریکایی
cotton tail
خرگوش امریکایی
Americanism
اصطلاح امریکایی
butter nut
یکجورگردوی امریکایی
towhee
سهره امریکایی
cannabis sativa
حشیش امریکایی
americanization
امریکایی شدن
un-American
غیر امریکایی
moorhens
اب کوپیل امریکایی
Native American
امریکایی آغازین
divi divi
سماق امریکایی
Native Americans
امریکایی آغازین
adders mouth
تعلب امریکایی
peccary
گراز امریکایی
puttyroot
ثعلب امریکایی
withe rod
بداغ امریکایی
american whipping
بست امریکایی
Americanisms
اصطلاح امریکایی
eight ball billiard
بیلیارد امریکایی
moorhen
اب کوپیل امریکایی
american make
ساخت امریکایی
Americanism
رسم امریکایی
cannabis indica
حشیش هندی
cannabin
جبل هندی
cabbage palm
نخل هندی
pandit
دانشمند هندی
nipa
نخل هندی
mongoose or mun
نمس هندی
tam tam
طبل هندی
tamarind
تمبر هندی
kincob
زربفت هندی
pennorth
ارتانیای هندی
mongooses
نمس هندی
cavy
خوک هندی
catechu
کاد هندی
nautch
نمایش هندی
curries
زردچوبه هندی
curry
زردچوبه هندی
cassia
پرک هندی
nawab
اعیان هندی
cutch
کات هندی
cashoo
کات هندی
pinguin
اناناس هندی
munjeet
روناس هندی
picrorhiza
خربق هندی
pavana wood plant
کرچک هندی
patchouly
نعناع هندی
nard
سنبل هندی
adjutant crane
درنای هندی
nopal
انحیر هندی
adjutant crane
لک لک هندی لک لک لاشخور
blam of peru
بلسان هندی
koel
فاخته هندی
cashew
بادام هندی
mongoose
نمس هندی
guinea pigs
خوکچه هندی
guinea pig
خوکچه هندی
sasin
اهوی هندی
paradoxure
زماد هندی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com