Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
neptunist
کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
Other Matches
plutonic theory
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
intuitivist
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
plutonism
فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
geogonostical
وابسته به خارههای ویژه زمین
geogonostic
وابسته به شناسایی خارههای ویژه زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
hereditarian
کسیکه عقیده بتوارث تمایلات طبیعی وروحی دارد
polygenist
کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
natural philosopher
فیزیک خوان کسیکه که عقیده به اصالت طبیعت دارد
monophysite
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
orthodox
دارای عقیده درست
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
crust
پوسته زمین
earth's crust
پوسته زمین
earth crust
پوسته زمین
crusts
پوسته زمین
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
you are written
عقیده یاسخن شما درست نیست
graben
فرورفتگی در پوسته زمین
crust of the earth
پوسته یا قشر زمین
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
melodramatist
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
syenite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite
نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
geotectonic
مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
geochemistry
علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
catastrophism
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
physiocratic system
روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
geomancer
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
physiocracy
حکومت بخکم عوامل طبیعی عقیده باینکه زمین یگانه سرچشمه ثروت است
to walk the chalk
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
intratelluric
در دل زمین درست شده
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
dragrope
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
banjo axle
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
mole hill
توده خاکی که کوش کور زیرزمینی هنگام کندن زمین درست میکند
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
flake
جرقه پوسته پوسته شدن
flaking
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
پوسته پوسته شامه دار
flaked
جرقه پوسته پوسته شدن
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
nubus
NUbus به اداپتوری نیاز داردکه مخصوصا" برای گیرندههای 69 سوزنی طراحی ان طراحی شده گذر گسترشی سریع کامپیوترacintosh
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
exfoliate
پوسته پوسته شدن
desquamate
پوسته پوسته شدن
scabs
پوسته پوسته شدن
scabrous
زبر پوسته پوسته
scab
پوسته پوسته شدن
joined
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
joins
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
meets
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
unions
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
union
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
disjunction
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
tempered
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
درست ساختن درست خمیر کردن
tempers
درست ساختن درست خمیر کردن
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
judiciousness
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
incrustation
پوسته
flaky
پوسته پوسته
flaked
پوسته
shells
پوسته
crusts
پوسته
skin
پوسته
skinned
پوسته
skins
پوسته
single skinned
یک پوسته
cases
پوسته
case
پوسته
chaff
پوسته
flake
پوسته
encrustations
پوسته
scurf
پوسته
putamen
پوسته
shelly
پوسته پوسته
shuck
پوسته
shell
پوسته
shelling
پوسته
incrustment
پوسته
wythe
پوسته
skinning
پوسته
cod
پوسته
dish
پوسته
dishes
پوسته
patagium
پوسته
encrustation
پوسته
membrance
پوسته
cortices
پوسته
mantles
پوسته
cortex
پوسته
mantle
پوسته
filmed
پوسته
film
پوسته
leprose
پوسته پوسته
membranes
پوسته
stator
پوسته
sludge
پوسته یخ
testa
پوسته
flaking
پوسته
crust
پوسته
membrane
پوسته
upper crust
پوسته
layers
پوسته
cryosphere
یخ پوسته
bushing
پوسته
sleeves
پوسته
sleeve
پوسته
earth crust
پوسته
esquillage
پوسته
layer
پوسته
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
energy shell
پوسته انرژی
membran
پوسته دار
valence shell
پوسته والانس
outer shell
پوسته والانس
encrustation
پوسته بندی
descaling
پوسته زدایی
electron shell
پوسته الکترون
electron sheath
پوسته الکترونی
cupola shell
پوسته کوپل
slough
پوسته خارجی
skinning
پوسته ریخته گی
encrustations
پوسته بندی
skinned
پوسته ریخته گی
skins
پوسته ریخته گی
endocarp
پوسته هسته
soft shelled
نرم پوسته
soft shell
نرم پوسته
skin
پوسته ریخته گی
soft skin
پوسته نرم
pelliculate
دارای پوسته
pellicular
پوسته دار
snail
حلزون با پوسته
crankcase
پوسته موتور
skin friction
مقاومت پوسته
pods
پوسته محافظ
pod
پوسته محافظ
oxide skin
پوسته اکسید
damp proof membrane
پوسته نمبند
crusty
پوسته مانند
corrugated skin
پوسته موجدار
subsell
زیر پوسته
acetate film
پوسته استاتی
pellicle
پوسته نازک
rawhides
پوسته خام
ion sheath
پوسته یونی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com