Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
Other Matches
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
arson
ایجاد حریق عمدی
pyromania
جنون ایجاد حریق
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
original equipment manufacturer
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
de bounce
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
waxer
کسیکه موم مالی میکند
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
least recently used algorithm
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
demonstrationist
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
winnower
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
documentarian
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
wire dancer
کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
jawsmith
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
foundationer
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
circumnavigation
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
lounger
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
inlander
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
disseisor
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
quarterfinalist
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
wise acre
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
multitudinist
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
wiseacre
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
swamper
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
rigorist
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
private d.
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
ultraist
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
barker
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
impulsive
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
thaumaturge
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
solids
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
solid
سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
batteries
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
battery
وسیله شیمیایی که جریان الکتریکی ایجاد میکند
card
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
buzzer
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
buzzers
وسیله الکتریکی که صدای بلند ایجاد میکند
electron gun
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
cards
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
RIFF
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
resource
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
halucinogenic
مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
clocks
تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock
تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
boolean operation
عمل منط قی که از دو کلمه یک نتیجه ایجاد میکند مثال " و "
user
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
cross reference generator
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
users
بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
acoustic
تاخیر ایجاد میکند و داده نیز در رسانه جریان دارد
cladding
روکشی که روی سطح موادقرارگرفته و معمولا با انهاپیوند ایجاد میکند
feep
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
lamber
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
turbofan
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
airbrush
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
space
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
spaces
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند
cascaded star
روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
composite video
واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
graphics
کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
WebBot
امکانی در نرم افزار اینترنت ماکروسافت که به کاربر کمک میکند تا تابع خاص را در صفحه وب ایجاد کند
tiny model
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند
interactive video
سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
bomb
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombed
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombs
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bombed out
بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
multipass overlap
سیستمی که چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matria-dot ایجاد میکند با تکرا خط حروف ولی تغییر مکان به آرامی
ion deposition
فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
plotter
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters
وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
secure hypertext transfer protocol
گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
start button
دگمهای که معمولاگ گوشه سمت چپ در پایین صفحه نمایش ویندوز است و یک مسیر مناسب به برنامه ها و فایلهای کامپیوتر ایجاد میکند
coincidence function
دروازه منط قی که تابع AND منط قی روی سیگنالهای الکتریکی ایجاد میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
anthill
خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
answers
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answered
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
answer
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answering
حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
Hayes Corporation
تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
question marks
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question mark
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
alternation
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
Visual C
محصول توسعه یافته ماکروسافت که امکان ایجاد برنامههای کاربردی ویندوز با رسم واسط های کاربر و اتصال کد زبان C را برقرار میکند
Faraday cage
صفحه فلزی یا سیمی متصل به زمین که وسایل حساس را کامل حفظ میکند به طوری که هیچ واسط ی از جریان الکترومغناطیسی ایجاد نشود
secure encryption payment protocol
سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
object oriented
استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
scrolls
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
DTMF
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
cpu
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
explorer
برنامه ایجاد شده توسط ویندوز که امکان مدیریت فایلهای ذخیره شده روی دیسک را فراهم میکند
explorers
برنامه ایجاد شده توسط ویندوز که امکان مدیریت فایلهای ذخیره شده روی دیسک را فراهم میکند
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
on purpose
عمدا"
knowingly
عمدا"
intentionally
عمدا"
purposely
عمدا
purposely
عمدا"
prepensely
عمدا
for the nonce
عمدا`
wittingly
عمدا"
wilfully
عمدا"
of set purpose
عمدا"
voluntarily
عمدا"
designedly
عمدا"
deliberately
عمدا"
tank job
عمدا" باختن
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
willful misrepresentation
عمدا" بد جلوه دادن
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
telephony
مجموعه استانداردها که نحوه کار کامپیوترها باسیستم تلفن را بیان میکند که باعث ایجاد پست الکترونیکی صوتی , پاسخ به تلفن و سرویس فکس میشود
fired
حریق
fires
حریق
fire
حریق
deliberated
عمدا انجام دادن عمدی
deliberate
عمدا انجام دادن عمدی
deliberating
عمدا انجام دادن عمدی
deliberates
عمدا انجام دادن عمدی
ActiveX
سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
fire control
اطفاء حریق
fire insurance
بیمه حریق
conflagration
حریق مدهش
incendiarism
تولید حریق
conflagrations
حریق مدهش
trellis coding
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
fire and rescue
نجات و اطفای حریق
fire extinguishing system
سیستم اطفاء حریق
fire detection system
سیستم اشکارساز حریق
fire party
تیم اطفای حریق
fire drill
تمرین اطفاء حریق
fire drills
تمرین اطفاء حریق
to treat somebody as if they weren't there
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
to cut somebody dead
<idiom>
به کسی عمدا بی محلی کردن
[اصطلاح روزمره]
fire and rescue
عملیات نجات و اطفای حریق
sic
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
arson
تولید حریق عمدی در مال غیر
one-upmanship
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one upmanship
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
fire sale
فروش مال التجاره حریق زده
vault storage
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
sick
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
sickest
علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
fire escapes
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
fire escape
پله کان مخصوص فرار در مواقع حریق
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
discharge indicator disc
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
scans
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned
درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
page
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com