English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
constructionist کسیکه قانون
Search result with all words
canonist کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
nomothetes کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
shyster کسیکه در قانون وسیاست فاقداصول اخلاقی است
Other Matches
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
forced sale فروش چیزی به حکم قانون و به طریقی که قانون معین کرده است
legalism رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
the law is not retroactive قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
say's law قانون سی . براساس این قانون
canons قانون کلی قانون شرع
canon قانون کلی قانون شرع
penal statute قانون جزایی قانون مجازات
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
implied trust امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد
the law does not apply to him او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
whom کسیکه
blessed is he who کسیکه
dragman کسیکه
one who کسیکه
gospeller کسیکه
the long arm of the law دست قانون [دست قدرتمند قانون]
stalker کسیکه میخرامد
whomso بهر کسیکه
long shot کسیکه درمسابقات
minimalist کسیکه خرسنداست
introspectionist کسیکه معتقد به
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
figurant کسیکه باجمع میرقصد
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
misogynist کسیکه از زن بیزار است
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
misogynists کسیکه از زن بیزار است
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
snorter کسیکه خرناس میکشد
joggers کسیکه اهسته می دود
jogger کسیکه اهسته می دود
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
wonder worker کسیکه معجزه میکند
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
waxer کسیکه موم مالی میکند
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
speller کسیکه لغت را هجی میکند
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
night walker کسیکه در خواب راه میرود
inductee کسیکه وارد خدمت شده
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
prankster کسیکه شوخی زننده کند
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
mumbler کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
my neighbour at dinner کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
vouchee کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
weekender کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
nonunion کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
loiter :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loitered :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
covenantee کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
vacuist کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
the observed of all observers کسیکه توجه همه سوی اوست
orthoepist کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
non abstainer کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
loitering :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
ox man کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
irrepressible joy کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
landsman کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
bedder لله کسیکه بچه را خواب میکند
would be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would-be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
gainer کسیکه سود میبرد استفاده کننده
irreligionist کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
jailŠetc کسیکه زندان خانه اوشده است
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
prisoner at the bar کسیکه در نزد دادگاه متهم است
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
knocker up کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
parroter کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
loiters :کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
ambidexter کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
loiterer کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
ordinee کسیکه تازه درجه شماسی گرفته است
poler کسیکه باچوب یا دیرک کار یاحرکت کند
abstainer پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
allottee کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده
pragamatist کسیکه عملی بودن هر چیز راضر ر میداند
absolutist کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
shoo in کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
second fiddle کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
panic monger کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
rubricator کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com