Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
Other Matches
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
to rank the soldiers
اوست
it is up to him to
با اوست که
it is he that
اوست که
he is if the right
حق با اوست
it is usual with him
معمول اوست
it is mortal to him
کشنده اوست
that right inheres in him
این حق اوست
it is his fault
تقصیر اوست
In that case he is right.
د رآنصورت حق با اوست
he is f. her
مایل اوست
is that her
ایا اوست
the fault lies with him
تقصیر با اوست
it is under his nose
درست جلوچشم اوست
it is a libel on him
مایه ابروئی اوست
it is under his nose
پیش روی اوست
imeant his brother
مقصودم برادر اوست
he loves herher to d.
دیوانه عشق اوست
it is personal to himself
مال شخص اوست
it is his very own
مال خود اوست
It belongs to him personally.
متعلق بشخص اوست
the goods are orlie in pledge
کالا در گرو اوست
There is some talk of his resigning.
صحبت از استعفای اوست
batters
توپزنی که نوبت اوست
batter
توپزنی که نوبت اوست
it depends on his approval
منوط به موافقت و تصویب اوست
strikers
بیلیارد بازی که نوبت اوست
strikers
کروکه بازی که نوبت اوست
every dog has his d.
هرکسی چندروزه نوبت اوست
striker
بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker
کروکه بازی که نوبت اوست
noah ark
کشتی بچگانه که اسباب بازی اوست
that is his look
این کار وابسته بخود اوست
every dog has his day
<idiom>
<none>
هرکسی پنج روزه نوبت اوست
he has the p of forgiving
بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
it is his p to forgive
بخشیدن ازامتیازات وحقوق ویژه اوست
first come, first served
<idiom>
هرکی زودتر بیاد اول نوبت اوست
She is handicapped by her age . Her age stands in her way .
سنش مانع کار او است ( مانعی درراه اوست )
it is u.for him to tell a lie
دروغ گفتن برخلاف عادت اوست یا از او بعید است
gallio
ماموریاشخصی که ازدخالت درکاری که بیرون ازصلاحیت اوست خود داری
blue flag
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
one who
کسیکه
dragman
کسیکه
gospeller
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
whom
کسیکه
stalker
کسیکه میخرامد
constructionist
کسیکه قانون
introspectionist
کسیکه معتقد به
long shot
کسیکه درمسابقات
whomso
بهر کسیکه
minimalist
کسیکه خرسنداست
snorter
کسیکه خرناس میکشد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
joggers
کسیکه اهسته می دود
jogger
کسیکه اهسته می دود
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
waxer
کسیکه موم مالی میکند
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
loiterer
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
irrepressible joy
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
landsman
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
jailŠetc
کسیکه زندان خانه اوشده است
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
pone
کسیکه ورق بازی رابر میزند
prison bird
کسیکه زندان خانه او شده است
prisoner at the bar
کسیکه در نزد دادگاه متهم است
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
milch cow
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
gainer
کسیکه سود میبرد استفاده کننده
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
canonist
کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
loiters
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
head liner
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
would be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
loitering
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
loiter
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
loitered
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com