Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
croppy
کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
Other Matches
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
mestiza
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
melodramatist
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
mestizo
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
if he has found it
اگر ان را پیدا کرده باشد
testate
متوفایی که وصیت کرده باشد
he can scarcely have done that
مشکل این کار را کرده باشد
knight marshal
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
springer
قوطی حلبی در بستهای که باد کرده باشد
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
advanced pawn
پیادهای که از نیمه صفحه گذر کرده باشد
votaress
زنی که خود را وقف خدمت یاامری کرده باشد
profound gangrene
یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
white elephant
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants
هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
course line shot
تیری که درخط حرکت هدف و به جلوی ان اصابت کرده باشد
physiocrat
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
aces
رتبهء اول خ-لبانی که حداقل 5هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
parpen
سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
no matter how he has done it
هر جور میخواهدکرده باشد قطع نظر از اینکه چه جوراین کار را کرده است
The victim had done nothing to incite the attackers.
شخص مورد هدف کاری نکرد که ضاربین
[مجرمین]
را تحریک کرده باشد.
atole
جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
ace
رتبه اول خلبانی که حداقل پنج هواپیمای دشمن راسرنگون کرده باشد
precatory words
عبارتی در وصیتنامه که دران موصی تقاضایی از موصی له کرده باشد
oldster
ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
holdees
پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
scarf joint
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
totalitarianism
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
I have a tooth abscess.
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
whom
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
one who
کسیکه
dragman
کسیکه
gospeller
کسیکه
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
whomso
بهر کسیکه
long shot
کسیکه درمسابقات
constructionist
کسیکه قانون
minimalist
کسیکه خرسنداست
stalker
کسیکه میخرامد
introspectionist
کسیکه معتقد به
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
snorter
کسیکه خرناس میکشد
jogger
کسیکه اهسته می دود
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
joggers
کسیکه اهسته می دود
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
waxer
کسیکه موم مالی میکند
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
canonist
کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
hylotheist
کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
color bearer
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
dabster
کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
heteroclite
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
would be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
landsman
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
jailŠetc
کسیکه زندان خانه اوشده است
interpolator
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
loiterer
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
rock scorpion
کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
irreligionist
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
irrepressible joy
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
sadistic
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com