Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
fundamentalist
کسیکه نسبت بکتاب مقدس واصول دین پروتستان طرفدارعقایدکهنه است
Other Matches
fundamentalism
اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
doctrinaire
کسیکه نظریات واصول خود رابدون توجه به مقتضیات میخواهد اجرا کند
inspirationist
کسیکه کتاب مقدس را الهام خدابا وحی میداند
lower criticism
انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
valetudinarian
کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
valetudinary
کسیکه نسبت به سلامتی و تندرستی خودوسواسی است
bibliophilism
عشق بکتاب
corporal oath
سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
halidom
چیز مقدس جای مقدس
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
principle
حقیقت مبادی واصول
clericalism
سیاست واصول واعمال روحانیون
calibrating
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrates
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
calibrated
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
lawmerchant
قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
calibrate
تحت قاعده واصول معینی دراوردن
protestantize
پروتستان شدن
huguenot
فرانسوی پروتستان
protestantize
پروتستان کرذن
evangelic
انجیلی پروتستان
anabaptist
فرقهای از پروتستان ها
evangelical
انجیلی پروتستان
protesttant
طرفداراصول پروتستان
huguenot
پروتستان فرانسوی
protesttant
وابسته به تیره پروتستان
protesttant
عضو تیره پروتستان
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
communion-table
[میز چوبی در کلیساهای پروتستان]
presbyterian
وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
Protestants
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
quakerism
معتقدات فرقه "کویکر"پروتستان
Protestant
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
presbyterianism
پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
sanctimonious
مقدس
venerable
مقدس
numinous
مقدس
holy
مقدس
holier
مقدس
hallowed
مقدس
sanctified
مقدس
prayerful
مقدس
sacred
مقدس
sacrosanct
مقدس
heavenly minded
مقدس
saints
مقدس
saint
مقدس
inviolable
مقدس
holiest
مقدس
saintly
مقدس
halidome
جای مقدس
sanctuaries
جایگاه مقدس
hagiology
ادبیات مقدس
halidome
چیز مقدس
Holy Writ
کتاب مقدس
shrines
جای مقدس
Holy Weeks
هفتهی مقدس
shrine
جای مقدس
sancify
مقدس شمردن
sanctified airs
مقدس نمایی
sanctimoniousness
مقدس نمایی
sanctimony
مقدس نمایی
St
مخفف مقدس
hallow
مقدس کردن
moralistic
خشکه مقدس
Holy Week
هفتهی مقدس
holy legislator
شارع مقدس
sacred books
کتابهای مقدس
the Holy Trinity
تثلیت مقدس
Mashhad
هر مقدس مشهد
holyday
روز مقدس
holily
بطور مقدس
SS
مخفف مقدس
Holy Father
پدر مقدس
fiestas
روز مقدس
fiesta
روز مقدس
sanctuary
جایگاه مقدس
sanctimonious
مقدس نما
saints
مقدس شمردن
saint
مقدس شمردن
st.michael
پطرس مقدس
tartufe
مقدس ریایی
scriptures
کتاب مقدس
scripture
کتاب مقدس
sacred places
جاهای مقدس
relics
اثار مقدس
tartufe
خشکه مقدس
tartuffe
مقدس ریایی
the holy
کتاب مقدس
innocent
مبرا مقدس
relic
اثار مقدس
dedication cross
صلیب مقدس
stoup
قدح اب مقدس
tartuffe
خشکه مقدس
Holly Sepulchre
مقبره مقدس
postil
تفسیر کتاب مقدس
pontify
خودرا مقدس نمودن
anointment
تقدیس با روغن مقدس
hermeneutic
ایین تفسیرکتاب مقدس
religiosity
خشکه مقدس بودن
bibliolatry
پرستش کتاب مقدس
mitsvot
حکم کتاب مقدس
mitzvah
حکم کتاب مقدس
guaiacum
عودالانبیاء درخت مقدس
sanctum
قدس جایگاه مقدس
altar-table
میز مقدس در کلیسا
pali
زبان مقدس بودائیان
it say in the bible that
در کتاب مقدس میگوید
sacredly
بطور مقدس یا محترم
biblical
وابسته به کتاب مقدس
biblical
مطابق کتاب مقدس
bibles
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
scriptural
مطابق متن کتاب مقدس
hermeneutics
علم یا ایین تفسیرکتاب مقدس
lignum vitae
درخت مقدس خشب الانبیاء
bible
بطورکلی هر رساله یاکتاب مقدس
veda
کتاب مقدس باستانی هند
altar of credence
[جایگاه نان و شراب مقدس]
buretto
تنگ مخصوص شراب مقدس
martinmas
جشن مارتین مقدس در 11نوامبر
feretory
[صندوق آثار مقدس کلیسا]
midrash
تفسیر کتاب مقدس یهود
to
مادریک کلمه مقدس است
it is said in the bible that
در کتاب مقدس می گوید یامینویسد که
buret
تنگ مخصوص شراب مقدس
vedic
وابسته به وداکتاب مقدس هندو
apis
گاو مقدس مصریان قدیم
People of the Book
پیروان کتاب مقدس
[ دین]
credence
[قفسه یا میز در حرم مقدس کلیسا]
i saw this p in the scripture
این فقره را در کتاب مقدس دیدم
zion
کوه مقدس اورشلیم قوم اسرائیل
enshrine
ضریح ساختن مقدس وگرامی داشتن
it say in the bible that
درکتاب مقدس گفته شده است
lectionary
ایات منتخبه یا قسمتی از کتاب مقدس
vulgate
نسخه لاتین قدیمی کتاب مقدس
biblicism
پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
lector
قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
revised version
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
reliquaries
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
scripturalism
اعتقادبه نص کتاب مقدس دلبستگی بدلائل نقلی
reliquary
فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
franciscan
وابسته بدسته راهبان فرقه فرانسیس مقدس
paradigms
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
paradigm
ایه کتاب مقدس که مثالی رامتضمن است
grey friar
عضو جمعیت راهبان یادرویشان فرقه فرانسیس مقدس
ampullae niche
[طاقچه ای در کلیسا برای نگه داشتن ظروف آب مقدس]
pierian spring
الهام بخش شعر وسخنوری چشمه مقدس شاعری
futurism
اعتقاد بوقوع پیشگوییهای کتاب مقدس عقیده به اخرت
bibles
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
altar of repose
[طاقچه یا گوشه محراب کلیسا که گنجه ای از نان مقدس در آن است.]
bible
کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
Chrismon
[حرف اول اسم مقدس از سه واژه ی یونانی به نام مسیح]
sangraal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangreal
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
the Holy Grail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
sangrail
جام مقدس
[که نیروی جوانی و سلامت جاودان و تغذیه بی انتها دارد]
isagogics
گفتار در تاریخ ادبی کتاب مقدس و شرح گرداوری یاالهام شدن موادان
blue laws
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
iconostasis
[پرده ای بین جایگاه مقدس و فضای اصلی در کلیساهای ارتدکس یونان و روسیه]
blue law
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
methuselah
" متوشالح " کاهن بزرگ یهود که بنابروایت کتاب مقدس 969 سال زندگی کرده
blessed is he who
کسیکه
one who
کسیکه
gospeller
کسیکه
whom
کسیکه
dragman
کسیکه
minimalist
کسیکه خرسنداست
introspectionist
کسیکه معتقد به
whomso
بهر کسیکه
long shot
کسیکه درمسابقات
constructionist
کسیکه قانون
stalker
کسیکه میخرامد
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
snorter
کسیکه خرناس میکشد
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
jogger
کسیکه اهسته می دود
joggers
کسیکه اهسته می دود
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com