English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
pone کسیکه ورق بازی رابر میزند
Other Matches
soliloquist کسیکه باخود حرف میزند
soliloquizer کسیکه باخود حرف میزند
smatterer کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
wisecracker کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
smatterer کسیکه بریده بریده حرف میزند
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
wire dancer کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
epilogist کسیکه درپایان بازی شعری بخواندیانطقی اداکند
to rack rent حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
gofer کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
gophers کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
gofers کلوچهای که درمیان دواهن بشکل شان عسل میپزندوهمان شکل رابر
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
rounder کسی که دور میزند
he does nothing but talk فقط حرف میزند
server بازیکنی که توپ را میزند
bassist کسی که ویلون سل میزند
he rows 0 to the minute او دقیقهای سی پارو میزند
it stings the conscience وجدان را نیش میزند
roundsman کسی که گشت میزند
the horse refuses the fence اسب از پر چین عقب میزند
It makes my stomach turn [over] . <idiom> دلم را به هم میزند. [اصطلاح روزمره]
he coins money گویی پول سکه میزند
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
milk walk گشتی که شیر فروش میزند گشت
cruiser کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
cruisers کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
sprays ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spray ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
wing گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
gold digger زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
get what's coming to one <idiom> هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
sprayed ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spraying ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
winging گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
that is an offences to moralit لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
card sharp قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
iam impatient to go دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
card sharps قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
obstruction guard میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
malingerer سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
talk someone's ear off <idiom> آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
malingerers سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
juke joint رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
gospeller کسیکه
blessed is he who کسیکه
one who کسیکه
dragman کسیکه
whom کسیکه
stalker کسیکه میخرامد
minimalist کسیکه خرسنداست
long shot کسیکه درمسابقات
introspectionist کسیکه معتقد به
constructionist کسیکه قانون
whomso بهر کسیکه
misogynist کسیکه از زن بیزار است
misogynists کسیکه از زن بیزار است
pall bearer کسیکه در همراهی با جنازه
benedick کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
euphuist کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
joggers کسیکه اهسته می دود
figurant کسیکه باجمع میرقصد
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
wonder worker کسیکه معجزه میکند
tugger کسیکه کوشش وتقلامیکند
nob کسیکه از طبقات بالاباشد
scaler کسیکه مقیاس بکارمیبرد
snorter کسیکه خرناس میکشد
jogger کسیکه اهسته می دود
heliophobe کسیکه ازافتاب بیزاراست
nobs کسیکه از طبقات بالاباشد
rumormonger کسیکه شایعه میسازد
embracer کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
light sleeper کسیکه خوابش سبک است
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
browser کسیکه جسته وگریخته میخواند
waxer کسیکه موم مالی میکند
sitter کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
winegrower کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
deadhead کسیکه بدون بلیط سوار
depositor کسیکه پول در بانک میگذارد
night walker کسیکه در خواب راه میرود
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pranksters کسیکه شوخی زننده کند
prankster کسیکه شوخی زننده کند
weaner کسیکه بچه را از شیر میگیرد
ghost writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
autodidact کسیکه پیش خود میاموزد
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sitters کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
malaprop کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
elephantiac کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
contrapuntist کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
demonist کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
scapegoats کسیکه قربانی دیگران شود
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
revenant کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
fruiter کسیکه درخت میوه میکارد
processionist کسیکه با دستهای راه میافتد
purse bearer کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
inductee کسیکه وارد خدمت شده
pseudologist کسیکه مرتبا دروغ میگوید
nightwalker کسیکه شب در خواب راه میرود
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
libertine کسیکه پابند مذهب نیست
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
gossiper کسیکه شایعات بی اساس میدهد
personator کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sandbagger کسیکه کیسه شن بکار برد
somnambulistic کسیکه درخواب راه میرود
songwriter کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
speller کسیکه لغت را هجی میکند
paralogist کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist کسیکه سخنهای متناقض میگوید
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
stargazer کسیکه به ستاره ها خیره شده
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
libertines کسیکه پابند مذهب نیست
pseudologer کسیکه مرتبا دروغ میگوید
ortorian کسیکه شرکت در خواندن بنماید
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
non entity کسیکه بودونابوداو یکی است
hylicist کسیکه معتقد به مادیات است
gigman کسیکه درشکه تک اسبه دارد
faunist کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
first nighter کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
pledger کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
presentee کسیکه چیزی باوعرضه شده
proselyte کسیکه تازه بدینی واردشود
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
prisoner at the bar کسیکه در نزد دادگاه متهم است
hylotheist کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
death watch پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
interpolator کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
would be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
dabster کسیکه دربازی یاکارهای دیگرزبردست است
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
loiterer کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
undertaker کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
prison bird کسیکه زندان خانه او شده است
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
would-be کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
sadist کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
covenantee کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
head liner کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
color bearer کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
undertaking کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
sadistically کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
canonist کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
heteroclite کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
undertakers کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
hemiplegic کسیکه نیم بدنش فلج است
sadistic کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
milch cow کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
malapropian کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
revelationist کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com