Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
Other Matches
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
parroter
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد
dedicatee
کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود
allottee
کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده
devisor
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
to concern something
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
to watch something
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
one who
کسیکه
gospeller
کسیکه
whom
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
dragman
کسیکه
stalker
کسیکه میخرامد
long shot
کسیکه درمسابقات
introspectionist
کسیکه معتقد به
constructionist
کسیکه قانون
whomso
بهر کسیکه
minimalist
کسیکه خرسنداست
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
snorter
کسیکه خرناس میکشد
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
jogger
کسیکه اهسته می دود
joggers
کسیکه اهسته می دود
to stop somebody or something
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
waxer
کسیکه موم مالی میکند
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
enclose
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
relevance
1-روش ارتباط چیزی با دیگری .2-اهمیت چیزی دریک موقعیت یا فرآیند
encloses
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
to appreciate something
قدر چیزی را دانستن
[سپاسگذار بودن]
[قدردانی کردن برای چیزی]
enclosing
احاطه شدن با چیزی . قرار دادن چیزی درون چیز دیگر
query
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
via
حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
replacing
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
queries
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
replace
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
querying
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
modifying
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
queried
پرسیدن درباره چیزی یا پیشنهاد اینکه چیزی غلط است
push
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modifies
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
pushes
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
modify
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
replaces
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
to esteem somebody or something
[for something]
قدر دانستن از
[اعتبار دادن به]
[ارجمند شمردن]
کسی یا چیزی
[بخاطر چیزی ]
free thinker
کسیکه دارای فکر ازاد بوده
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
hemiplegic
کسیکه نیم بدنش فلج است
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
landsman
کسیکه زندگی وشغلش در خشکی است
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
misanthropist
کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
gainer
کسیکه سود میبرد استفاده کننده
jailŠetc
کسیکه زندان خانه اوشده است
irrepressible joy
کسیکه نتوان از او جلو گیری کرد
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
irreligionist
کسیکه بمسائل دینی اعتنائی ندارد
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
interpolator
کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
milch cow
کسیکه باسانی میتوان پول از او در اورد
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
heteroclite
کسیکه کارهایش برخلاف قاعده همگانیست
ox man
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
head liner
کسیکه نامش دربالای صفحهای نموداراست
orthoepist
کسیکه با تلفظ درست چیز میخواند
loiterer
کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
hylotheist
کسیکه خدا و ماده را یکی میداند
octoroon
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
malapropian
کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
vacuist
کسیکه معتقدبوجودخلادرمیان ذرات ماده میباشد
sadist
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد
sadistically
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد
undertaking
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
prisoner at the bar
کسیکه در نزد دادگاه متهم است
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
loiters
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
ambidexter
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
the observed of all observers
کسیکه توجه همه سوی اوست
canonist
کسیکه قانون شرع یا شرعیان بداند
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
loitering
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
color bearer
کسیکه پرچم را درجایگاه نگه می دارد
smatterer
کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
revelationist
کسیکه معتقد به الهام ومکاشفه است
death watch
پاسبان کسیکه محکوم بمرگ است
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
undertakers
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
undertaker
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد
prison bird
کسیکه زندان خانه او شده است
pone
کسیکه ورق بازی رابر میزند
would-be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
would be
کسیکه دلش میخواهد بمقامی برسد
loitered
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
conventionalist
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
covenantee
کسیکه باوپیمانی کرده باشند متعهدله
loiter
:کسیکه در رفتن تعلل کند پرسه زن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com