English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
gauger کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
Other Matches
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
snow line خطی که حدبرف همیشگی رامعین میکند
wonder worker کسیکه معجزه میکند
lobbyists کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
fruitarian کسیکه با میوه زندگی میکند .
symposiarch کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast کسیکه در بزم شرکت میکند
falconer کسیکه با شاهین شکار میکند
waxer کسیکه موم مالی میکند
falconers کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyist کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
griper کسیکه مرتب شکایت میکند
sweater کسیکه عرق میکند پلوور
watcher کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweaters کسیکه عرق میکند پلوور
watchers کسیکه پاسداری و نظارت میکند
lobbyer کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
speller کسیکه لغت را هجی میکند
colonist کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
knobbler کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
whitener شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
garreteer کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
wool stapler کسیکه تجارت پشم خام میکند
moonlighter کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
colonists کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
bedder لله کسیکه بچه را خواب میکند
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
air controlman کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
arsonist کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
demonstrationist کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
progress chaser کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
end gatherer کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
engrosser کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
dragsman لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
cannery کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
canneries کارخانهای که گوشت ومیوه وغیره رادرقوطی کنسرو میکند
disseisor کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
inlander کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
wine taster کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
winnower کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
wire dancer کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
foundationer کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
documentarian کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
quarterfinalist کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
jawsmith کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
rigorist کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
paragraphist کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
multitudinist کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
swamper ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
wiseacre کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
wise acre کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
itemizer کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
occidentalist کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
barker پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
thaumaturge کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
private d. کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
impulsive کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
ultraist کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
redundant سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
lamber کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
to reason out something چیزی رامعین کردن
evaluating چیزی رامعین کردن
evaluates چیزی رامعین کردن
evaluated چیزی رامعین کردن
evaluate چیزی رامعین کردن
dispose ترتیب کارها رامعین کردن
objectify خاصیت و ماهیت چیزی رامعین کردن
time دفعه وقت چیزی رامعین کردن
timed دفعه وقت چیزی رامعین کردن
preform قبلا شکل چیزی رامعین کردن
times دفعه وقت چیزی رامعین کردن
mail server کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
casks چلیک
cask چلیک
drum چلیک
firkin چلیک
drummed چلیک
cade چلیک
hashing تبدیل یک کلید به یک ادرس که در ان کلیدها محل اطلاعات رامعین می کنند درهم سازی
cooper چلیک ساز
keg چلیک کوچک
gauntry جای چلیک
lagvt تخته چلیک
strawberry چلیک خوراکی
strawberries چلیک خوراکی
cooperage چلیک سازی
kegs چلیک کوچک
gantry جای چلیک
gantries جای چلیک
hosghead چلیک بزرگ
powder kegs چلیک یابشکه باروت
powder keg چلیک یابشکه باروت
barrel چلیک لوله تفنگ
barrels چلیک لوله تفنگ
bail حلقه دور چلیک سطل
wet cooper سازنده چلیک برای مایعات
dry cooper سازنده چلیک برای خشکه بار
kilderkin چلیک یابشکه کوچکی معادل نصف یاربع بشکه معمولی
valuate ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
parbuckle طناب دولاکه بان چلیک یاچیزدیگر رامی غلتانند باطناب غلتاندن
dump نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
content گنجایش
capacity گنجایش
inclusion گنجایش
capacities گنجایش
volume capacity گنجایش
contenting گنجایش
burden گنجایش
burdens گنجایش
aptitudes گنجایش
capaciousness گنجایش
aptitude گنجایش
active storage گنجایش مفید
basic capacity گنجایش مبنا
register capacity گنجایش ثبات
modules حوزه گنجایش
total reservoir storage گنجایش کل مخزن
cranial capacity گنجایش جمجمه
pulmometry سنجش گنجایش شش
at the top of one's bent تا سرحد گنجایش
effective storage گنجایش مفید
fan in گنجایش ورودی
fan out گنجایش خروجی
producing گنجایش تولید
active capacity گنجایش مفید
practical capacity گنجایش عملی
channel capacity گنجایش کانال
dead weight tonnage گنجایش باری
dead storage گنجایش مرده
module حوزه گنجایش
possible capacity گنجایش ممکن
effective capacity گنجایش مفید
bulk storage انباره پر گنجایش
bearing capacity گنجایش تحمل
saturation capacity گنجایش اشباع
caliber گنجایش استعداد
channel capacit گنجایش مجرا
basic capacity گنجایش پایه
code capacity گنجایش رمزرسانی
energy content گنجایش انرژی
storage capacity گنجایش انباره
capacity گنجایش استعداد
filed capacity گنجایش میدانه
capacity توانایی گنجایش
incapacious بی گنجایش ناقص
gross tonnage گنجایش حجمی
capacities گنجایش استعداد
net register tonnage گنجایش خالص
vital capacity گنجایش حیاتی
capacities توانایی گنجایش
field capacity گنجایش زراعی
memory capacity گنجایش حافظه
truckloads به گنجایش یک ماشین باری
block coefficient ضریب گنجایش ناو
expanded , capacity زیاد کردن گنجایش
tonnage گنجایش کشتی برحسب تن
farad واحد گنجایش برق
available storage capacity گنجایش مفید مخزن
tankage گنجایش تانک یا مخزن
capacious گنجایش دار گشاد
pulmometer الت سنجش گنجایش شش
useable reservoir storage گنجایش مفید مخزن
truckload به گنجایش یک ماشین باری
repeater وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
to gauge a person گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
pneumatoneter الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounce واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
unformatted گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
load برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
loads برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
Shannon's Law قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
gallonage فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
micro اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micros اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
metagnosticism عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
paged چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
controllers را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
fault برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
scsi بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
critical error خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
edited کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
faults برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
controller را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
faulted برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
edit کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
destructive cursor نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
key کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
slave بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com