Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
to curb somebody
کسی را تحت کنترل درآوردن
Other Matches
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
to dig out
کندن و درآوردن
to unravel woven
[knitted]
fabric
از گیر درآوردن
toilet-training
از قنداق درآوردن
To play fast and loose . To go up and down like a yoyo. To shI'lly –shally .
سفت کن شل کن درآوردن
To fool ( mess) around .
کلک درآوردن
to grow wings
بال درآوردن
to strip something off
درآوردن
[ملافه از لحاف]
mutton dressed as lamb
ادای جوانترها را درآوردن
make a bundle
<idiom>
پول زیادی درآوردن
make a killing
<idiom>
پول زیادی درآوردن
to redeem
از گرو
[رهن]
درآوردن
skimp
خسیس بازی درآوردن
To make money. To make ones pile.
پول درآوردن ( ساختن )
To give someone hell.
پدر کسی را درآوردن
shake down
<idiom>
باحیله پول درآوردن
To get to the root of something.
ته وتوی چیزی را درآوردن
get someone's blood up
<idiom>
کفر کسی را درآوردن
rake someone over the coals
<idiom>
پول زیاد درآوردن
high-handed
<idiom>
رئیس بازی درآوردن
to unionise
[British E]
بشکل اتحادیه درآوردن
to unionize
[American E]
بشکل اتحادیه درآوردن
To behave ( act ) like a ruffian. To beard the lion in his den .
لوطی بازی درآوردن
To fool arounk .
مسخره بازی درآوردن
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
pooped out
<idiom>
خسته کننده،از پای درآوردن
bite the dust
<idiom>
از پا درآوردن -کشتن ،شکست دادن
To reduce something to the absurd . To make a travesty of something .
چیزی را بصورت مسخره درآوردن
to beat the living daylights out of someone
<idiom>
دمار از روزگار کسی درآوردن
To rub shoulders with people of high society. Tobecome prominent.
سری توی سرها درآوردن
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
to mandate a territory to a country
منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
To stint . To be cheese - paring .
گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
fast buck
<idiom>
پول درآوردن ساده وآسان است
To go too far .
شور کاری را درآوردن ( زیاده روی )
To swindle money out of somebody.
با تقلب پول از کسی گرفتن ( درآوردن )
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
lord it over
<idiom>
رئیس بازی درآوردن ،به صورت رئیسبودن ، رفتارکردن
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
frauds
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
fraud
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
Don't let making a living prevent you from making a life.
اجازه ندهید تلاش برای پول درآوردن مانع زندگی شما شود.
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
Never spend money before you have earned it.
هرگز قبل از پول درآوردن، پول خرج نکنید.
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
minor control
کنترل کم
controlling
کنترل
controls
کنترل
control code
کد کنترل
rein
کنترل
check-ups
کنترل
check-up
کنترل
control
کنترل
line control
کنترل خط
light control
کنترل روشنایی
light control
کنترل نور
lighting control
کنترل روشنایی
lateral control
کنترل جانبی
lever control
کنترل اهرمی
light brightness control
کنترل روشنایی
lift control
کنترل اسانسور
level control
کنترل سطح
manual control
کنترل دستی
control sheet
برگ کنترل
ignition control
کنترل احتراق
hydraulic tracer control
کنترل پیستونی
control section
بخش کنترل
hoo heap
کنترل نفس
ground control
کنترل زمینی
grid control
کنترل شبکه
government control
کنترل دولتی
governing mode
روش کنترل
image control
کنترل تصویر
relays
یچ کنترل الکترومغناطیسی
relayed
یچ کنترل الکترومغناطیسی
control section
قسمت کنترل
control sequence
ترتیب کنترل
full command
کنترل کامل
inventory control
کنترل موجودی
intensity control
کنترل شدت
inspection lamp
لامپ کنترل
input control
کنترل ورودی
relay
یچ کنترل الکترومغناطیسی
control rod
میله کنترل
marketing audit
کنترل داخلی
indirect control
کنترل غیرمستقیم
control store
انباره کنترل
process control
کنترل فرایند
process control
کنترل فرایندها
price control
کنترل قیمت
pilot lamp
لامپ کنترل
control station
ایستگاه کنترل
penstock
دریچه کنترل اب
organization control
کنترل سازمانی
production control
کنترل تولید
program control
کنترل برنامه
reactor control
کنترل راکتور
pulpit
میز کنترل
pulpits
میز کنترل
control surface
سطح کنترل
control structure
ساخت کنترل
quantity control
کنترل کمیت
push button control
کنترل دکمهای
project control
کنترل پروژه
camshaft
محور کنترل
camshafts
محور کنترل
control signal
علامت کنترل
control unit
واحد کنترل
minor control
کنترل ضعیف
check-up
کنترل کردن
check-ups
کنترل کردن
frame
کنترل هایی
takeover
اعمال کنترل
takeovers
اعمال کنترل
control slide
کشوی کنترل
control bus
مسیر کنترل
mixture control
کنترل مخلوط
numerical control
کنترل عددی
net control
کنترل شبکه
check mark
علامت کنترل
n/c
کنترل عددی
control slide
غلتگاه کنترل
motor control
کنترل حرکتی
monetary control
کنترل پولی
material control
کنترل مواد
frequency control
کنترل فرکانس
cu
واحد کنترل
bowden control cable
کابل کنترل
budgetary control
کنترل بودجهای
budgetary control
کنترل بودجه
control console
کنسول کنترل
cam control
بادامک کنترل
cascade control
کنترل زنجیرهای
control console
پیشانه کنترل
carriage control
کنترل نورد
central control panel
مرکز کنترل
control desk
میز کنترل
control field
فیلد کنترل
control flag
پرچم کنترل
control grid
شبکه کنترل
control grid
توری کنترل
control gear
دستگاه کنترل
ctrl
کلید کنترل
control flow
روند کنترل
control flow
گردش کنترل
cpu
واحد کنترل
cortical control
کنترل مغزی
automatic control
کنترل خودکار
bank sluice
دریچه کنترل
centralized control
کنترل تمرکزی
checks and balance
کنترل و مقابله
cintrol mechanism
مکانیسم کنترل
control block
کنده کنترل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com