Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
to keep somebody in the loop
<idiom>
کسی را در جریان نگه داشتن
[گذاشتن]
[موضوع ویژه ای]
[اصطلاح روزمره]
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
upkeep
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
to have something in reserve
چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
lead a dog's life
<idiom>
زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
flow
جریان
effluvium
جریان
conduct
جریان
in the air
<idiom>
جریان
twayblade
جریان
proceeding
جریان
in hand
در جریان
gushed
جریان
afflux
جریان
affluxion
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
conducting
جریان
flows
جریان
conducts
جریان
line of flow
خط جریان
rede
جریان
actions
جریان
conducted
جریان
flowed
جریان
gush
جریان
gushes
جریان
action
جریان
fluor
جریان
stream
جریان اب
runoff
جریان
streamed
جریان
streamed
جریان اب
income
جریان
streams
جریان
insets
جریان
stream
جریان
inset
جریان
flowline
خط جریان
going
جریان
flushing
جریان
flushes
جریان
currents
جریان
flow line
خط جریان
courses
جریان
coursed
جریان
course
جریان
streams
جریان اب
circulations
جریان
processes
جریان
tide
جریان
circulation
جریان
total current
جریان کل
afoot
در جریان
current
جریان
flush
جریان
process
جریان
rheostome
جریان بر
flow limit
حد جریان
ground ball
توپ در جریان
oozing
جریان جاری
oozes
جریان جاری
ooze
جریان جاری
oozed
جریان جاری
displacement current
جریان جابجایی
disturbing current
جریان پارازیت
down current
جریان رو به پایین
drift of a current
سرعت جریان
rate of current
سرعت جریان
draughth
جریان دار
drift current
جریان سوقی
drive current
جریان تحریک
ebb current
جریان جذر
ebb current
جریان جزری
down draft
جریان رو به پایین
eddy current
جریان گردابی
discharge currect
جریان دشارژ
discharge currect
جریان تخلیه
dielectric current
جریان دی الکتریک
power current
جریان قوی
current transformer
ترانسفورماتور جریان
drains
جریان دادن
current transformer
مبدل جریان
current transformation
تبدیل جریان
current supply
منبع جریان
strength of current
شدت جریان
cutoff
قطع جریان
current passage
عبور جریان
current meter
جریان سنج
current loss
تلف جریان
current loss
گمگشتگی جریان
current intensity
شدت جریان
d.c
جریان مستقیم
d.c.
جریان مستقیم
diagonal flow
جریان مورب
diacritical current
جریان مشخص
density of current
چگالی جریان
rapid flow
جریان سریع
electrode dark current
جریان تاریک
electron current
جریان الکترونها
live ball
توپ در جریان
ground water runoff
جریان زیرزمینی
damped current
جریان میرا
heat flow
جریان گرما
d.c.
جریان دائم
heavy current
جریان قوی
dark current
جریان تاریک
faradic current
جریان فارادی
electron flow
جریان الکترونی
flood current
جریان مدی
electron current
جریان الکترونی
flood currents
جریان سیلابی
radial flow
جریان شعاعی
flow control
کنترل جریان
flow diagram
نمودار جریان
flow formula
رابطه جریان
flow gage
جریان سنج
electrode current
جریان الکترد
electric current
جریان الکتریسیته
electric current
جریان برقی
electric current
شدت جریان
effluxion
جریان بخارج
fault current
جریان خطا
electronic current
جریان الکترونی
electronic current
جریان الکترونها
fair tide
جریان اب موافق
extra current
جریان اضافی
exciting current
جریان تحریک
fault current
جریان عیب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com