Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
respecter
کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
respecters
کسی که از مردمان بانفوذ یاتوانگر ملاحظه یا صرفداری میکند
Other Matches
levy in mess
نام نویسی از مردمان سالم برای جنگ بسیج مردمان سالم به طور اجباری
influential
بانفوذ
heavyweight
آدم بانفوذ
heavyweights
آدم بانفوذ
tycoons
ادم بانفوذ وپولدار
tycoon
ادم بانفوذ وپولدار
importantly
بطور مهم یا بانفوذ
She is a considerate (an inconsiderate ) person .
آدم با ملاحظه یی ( بی ملاحظه یی ) است
peopled
مردمان
peopling
مردمان
peoples
مردمان
people
مردمان
gentlefolk
مردمان شریف
gentlemen of the robe
مردمان قضائی
great persons
مردمان بزرگ
lives of great men
مردمان بزرگ
the quality
مردمان متشخص
the common run of men
مردمان عادی
people of quality
مردمان متشخص
these people
این مردمان
many persons
مردمان بسیار
great minds
مردمان با کله یا فکور
within living memory
تا انجا که مردمان زنده
golden ages
وابسته به مردمان عصر طلایی
golden age
وابسته به مردمان عصر طلایی
gentry
مردمان محترم و با تربیت اصالت
pict
مردمان غیر سلتی انگلیس
prytaneum
تالارپذیرایی سفراو مردمان محترم
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
the inquisition
دادگاهی که کارش دادرسی مردمان از دین برگشته یارافضی و به کیفر رساندن
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
unconsidered
بی ملاحظه
incircumspect
بی ملاحظه
not unmindful
بی ملاحظه
respects
ملاحظه
respect
ملاحظه
observation
ملاحظه
observations
ملاحظه
incosiderate
بی ملاحظه
consideration
ملاحظه
unmindful
بی ملاحظه
disregardful
بی ملاحظه
cum grano
با ملاحظه
gravitas
ملاحظه
animadversion
ملاحظه
indiscreet
بی ملاحظه
incautious
بی ملاحظه
unthinking
بی ملاحظه
remarks
ملاحظه
remarking
ملاحظه
considerations
ملاحظه
remark
ملاحظه
remarked
ملاحظه
bluftly
بی ملاحظه
rashness
بی ملاحظه گی
regard
ملاحظه
inconsiderate
بی ملاحظه
prudence
ملاحظه
regarded
ملاحظه
thoughtless
بی ملاحظه
regards
ملاحظه
tact
ملاحظه
regarded
ملاحظه کردن
annotations
تحشیه ملاحظه
inadvertent
بی ملاحظه سهوی
healable
قابل ملاحظه
canniness
ملاحظه کاری
annotation
تحشیه ملاحظه
blat
بی معنی و بی ملاحظه
noting
ملاحظه کردن
notes
ملاحظه کردن
noted
مورد ملاحظه
circumspect
ملاحظه کار
circumspectly
ملاحظه کارانه
regard for others
ملاحظه دیگران
worthy of note
قابل ملاحظه
ciecumspect
ملاحظه کار
regardant
ملاحظه کننده
regrad for others
ملاحظه دیگران
regard
ملاحظه کردن
circumspective
ملاحظه کار
note
ملاحظه کردن
wary
با ملاحظه هشیار
heeded
ملاحظه رعایت
perceived
ملاحظه کردن
perceives
ملاحظه کردن
irrespective of
بدون ملاحظه
perceiving
ملاحظه کردن
heed
ملاحظه رعایت
noteless
غیرقابل ملاحظه بی نت
reckless
بی ملاحظه بی اعتنا
to take note of
ملاحظه کردن
heeds
ملاحظه رعایت
heeding
ملاحظه رعایت
perceive
ملاحظه کردن
considers
ملاحظه کردن
considerately
ازروی ملاحظه
observe
ملاحظه کردن
observes
ملاحظه کردن
regards
ملاحظه کردن
observing
ملاحظه کردن
observed
ملاحظه کردن
consider
ملاحظه کردن
noteworthily
بطور قابل ملاحظه
remerkableness
قابل ملاحظه بودن
blat
بی ملاحظه حرف زدن
oversubtle
بیش از حد ملاحظه کار
noticeably
بطرز قابل ملاحظه
considerably
بطور قابل ملاحظه
observantly
از روی ملاحظه و رعایت
petty
غیر قابل ملاحظه
To be observant of the regulations .
ملاحظه مقررات را کردن
blankly
بدون ملاحظه بکلی
Without the least regard .
بدون کمترین ملاحظه یی
noteworthiness
قابل ملاحظه بودن
As you can see for yourself.
همانطور که ملاحظه می فرمایید
sizeable
قابل ملاحظه بزرگ
remarks
تبصره ملاحظه کردن
without the gloves
جدا بی ملاحظه بی رودربایستی
remark
تبصره ملاحظه کردن
remarked
تبصره ملاحظه کردن
thoughtful of others
با ملاحظه نسبت بدیگران
to take in a reef
با ملاحظه کار کردن
remarkably
بطور قابل ملاحظه
remarking
تبصره ملاحظه کردن
unconsidered
غیر قابل ملاحظه
sizable
قابل ملاحظه بزرگ
You must make allowances for his age .
باید ملاحظه سنش را بکنی
Observation of natural phenomena .
ملاحظه پدیده های طبیعی
guarded
احتیاط امیز ملاحظه کار
glib answer
پاسخ بدون ملاحظه
[بی فکر]
He is very cartious ( circrmspect, reserved ) .
خیلی ملاحظه کار است
unadvied
تند بی ملاحظه بی احتیاط ناسنجیده
unadvised
تند وبی ملاحظه بی احتیاط
heed
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
observingly
از روی ملاحظه حرمت گرارانه
heeded
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
heeding
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
heeds
محل گذاشتن به ملاحظه کردن
to take off the gloves
رودربایستی راکنارگذاشتن بی ملاحظه گفتگوکردن
notably
بطور برجسته یا قابل ملاحظه
It was some consikerable amount.
مبلغ قابل ملاحظه ای بود
reappraises
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
irrespectively
بدون ملاحظه چیزهای دیگر مستقلا
hardball
فعالیت سخت و عاری از ملاحظه و مروت
reappraising
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
reappraise
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
to respect persons
ملاحظه کردن وواهمه داشتن ازمردم
reappraised
دوباره مورد ملاحظه قرار دادن
pages
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
fault
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
controllers
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
scsi
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
controller
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
edit
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edited
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
slaves
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
slave
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaved
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
million instructions per second
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
Intel
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
slaving
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
samplers
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
sampler
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
harder
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hard
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
optimize
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
opens
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
uart
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
hardest
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
dat
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
opened
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
terminate and stay resident program
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
No more Mr. Nice Guy!
<idiom>
دیگر به هیچ کس ملاحظه نمیکنم!
[اصطلاح روزمره]
scapegrace
ادم بی پروا وبی ملاحظه اصلاح ناپذیر
not to lose sight of
ملاحظه کردن
[به کسی یا چیزی]
را فراموش نکردن
to be wary of saying something
در گفتن سخن ملاحظه اطراف کار راکردن
EMM
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
TCP
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند
broadband
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند
DIF file
استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند
worthy of remark
قابل ملاحظه برجسته مشهور فوق العاده استثنائی
crashingly
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashing
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashes
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashed
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com