English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
fellow traveler کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
Other Matches
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
write رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
writes رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fielded مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
it is insensitive to light روشنایی را حس نمیکند نسبت به روشنایی حساس نیست
He has no influence in this company . دراین شرکت کاره ای نیست
nominal partner شریکی که درسود و زیان شرکت سهیم نیست و فقط از اسمش استفاده میشود
proprietary file format روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
archimedes کامپیوتر شخصی شرکت Computers Acom که بر پایه پردازش مرکزی RICS است و با PC IBM یا Macintosh Apple سازگار نیست
backgrounds تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
predilection جانبداری
partiality جانبداری
siding جانبداری
predilections جانبداری
sidings جانبداری
neutral بدون جانبداری خنثی
me seems مینماید
he looks brave او دلیر مینماید
methinks چنین مینماید
cash dispensers پرداخت مینماید
cash dispenser پرداخت مینماید
he seems to be tired خسته مینماید
way of life فعالیتهای روزانه
make work activities فعالیتهای کاربر
it look as if چنین مینماید که گویی
All is not gold that glitters. <proverb> هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
taxable activities فعالیتهای مشمول مالیات
nonmarket activities فعالیتهای غیر بازاری
it promisews to be easy چنین مینماید که اسان است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
winchester disk دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
activities رکورد فعالیتهای انجام شده
overlap processing اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
call up احضار برای فعالیتهای نظامی
call-up احضار برای فعالیتهای نظامی
activity رکورد فعالیتهای انجام شده
call-ups احضار برای فعالیتهای نظامی
bulk carriers کشتی که کالای فله حمل مینماید
bulk carrier کشتی که کالای فله حمل مینماید
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
sectarian حزبی
extracurricular فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
suspended animation وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
factoring agent فرد یا شرکتی که اسناد تجاری را تنزیل مینماید
discount house موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
watchwords شعار حزبی
watchworld شعار حزبی
party spirit طرفداری حزبی
barred a طاق حزبی
party spirit تعصب حزبی
caucus انجمن حزبی
watchword شعار حزبی
nonparty غیر حزبی
caucuses انجمن حزبی
proselytism تبلیغ حزبی
plateform اعلامیه حزبی
wing دسته حزبی
winging دسته حزبی
partisanship حزبی بودن
partisanship روح حزبی
entrepremership اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
aprFs-ski فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
brain death از کار افتادن مغز و کلیهی فعالیتهای مغزی
liquid consonants حروف گنگی که صدای انها روان و نرم مینماید
constant speed unit گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید
step frame استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
to toe the line برنامه حزبی را پذیرفتن
to join a party عضو حزبی شدن
party politics سیاست بازیهای حزبی
factionalism اعتقاد به سیستم حزبی
ticket صورت نامزدهای حزبی
tickets صورت نامزدهای حزبی
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
award مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarding مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awards مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
losing game بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
portal to portal وابسته بمدتی که کارگر از درورودی تا شروع بکار صرف مینماید
white primary اخذ اراء مقدماتی حزبی
secession تجزیه طلبی انشعاب حزبی
conventions باره مسائل حزبی ناحیهای
pluralist وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
convention باره مسائل حزبی ناحیهای
pluralists وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
transparently برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
photochemistry رشتهای از علم شیمی که درباره اثر نور در موادشیمیایی بحث مینماید
acanthosisnigricans بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
lunatic fringe افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
adherence to party هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
main motion [at a party conference etc.] دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
leaving files open به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
turning point نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning points نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
power function این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
his parentage isunknown اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
escapism هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
sympathised همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathized همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathizing همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathize همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathizes همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathises همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
sympathising همدردی یا همفکری کردن جانبداری کردن
doesn't نمیکند
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
why does he not admit it چراتصدیق نمیکند
it makees no difference تفاوتی نمیکند
it is secure عیب نمیکند
it makees no difference فرقی نمیکند
it is past all hope جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
static که در زمان تغییر نمیکند. 2-
constants آنچه تغییر نمیکند
constant آنچه تغییر نمیکند
it is not in good workingorder خوب کار نمیکند
it is indifferent to me برای من فرقی نمیکند
the story is probale این داستان راست مینماید این حکایت احتمال داردراست باشد
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
insulators مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fixes رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
fix رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fix فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
it makes a t. difference تفاوت خیلی زیادی نمیکند
knocked down کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
backstreet فعالیتهای غیر رسمی و مخفی و اغلب غیر قانونی
The light doesn't work. این چراغ برق کار نمیکند.
The heating doesn't work. این سیستم حرارتی کار نمیکند.
The heating doesn't work. این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
sticking points حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
coast is clear <idiom> هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
weedless قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
the face remains مطلب همانست که هست فرق نمیکند
sticking point حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
incompatible ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
outages مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
inert که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
outage مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
inactive آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
business group شرکت سهامی [شرکت]
body corporate شرکت شرکت سهامی
infallibilist کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
deadbeat <idiom> شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
timberline خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
defective خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
down مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
chromometer ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
background processing فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
no parity ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
jus ex injuria non oritur تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
locals وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
non impact printer که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
nonlinear مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
freed پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freeing پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
frees پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
fixes برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
ro ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
fix برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
down مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
doa شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
static زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
subroutine زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
illegal دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
zero slot lan شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
thrashing 1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
downtime مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
del credere agent نمایندهای که متعهد به وصول طلبها میباشد نمایندهای که وصول مطالبات راتقبل مینماید
i/o روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
service industries فعالیتهای خدماتی اشتغالهای خدماتی
it is inexpedient to reply پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com