Total search result: 202 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
spoilsport |
کسی که عیش دیگران را منغص میکند |
spoilsports |
کسی که عیش دیگران را منغص میکند |
|
|
Other Matches |
|
oddball <idiom> |
کسی که رفتارش با دیگران فرق میکند |
peeping Tom <idiom> |
کسی که به پنجره دیگران نگاه میکند |
spoilsport |
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند |
spoilsports |
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند |
link |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
encroachments |
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران |
encroachment |
تخطی به حقوق دیگران یا سرزمین دیگران |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
rests |
دیگران |
rest |
دیگران |
regrad for others |
ملاحظه دیگران |
aside |
جدااز دیگران |
regard for others |
رعایت دیگران |
asides |
جدااز دیگران |
regard for others |
ملاحظه دیگران |
What do the others say? |
دیگران چه می گویند؟ |
regard for others |
واهمه از دیگران |
et al |
مخفف و دیگران |
under one's belt <idiom> |
استفاده از تجارب دیگران |
an outrage upon justice |
پایمال سازی حق دیگران |
individualizing |
از دیگران جدا کردن |
to pull the strings |
دیگران را الت قراردادن |
dummy |
الت دست دیگران |
dummies |
الت دست دیگران |
mind reading |
کشف افکار دیگران |
steal one's thunder <idiom> |
قاپیدن کلام دیگران |
take after <idiom> |
مثل دیگران رفتارکردن |
one-upmanship <idiom> |
توانایی سر بودن از دیگران |
infringement on others rights |
تخطی به حقوق دیگران |
infringer |
متخطی به حقوق دیگران |
breach |
تجاوز به حقوق دیگران |
breached |
تجاوز به حقوق دیگران |
mind readers |
کاشف افکار دیگران |
breaches |
تجاوز به حقوق دیگران |
mind reader |
کاشف افکار دیگران |
prepotent |
نیرومندتر از دیگران غالب |
prevenance |
توجه باحتیاجات دیگران |
draw away |
دیگران را پست سرگذاشتن |
vicarious saccifice |
خودش به جای دیگران |
spoilsman |
محل عیش دیگران |
to live at the expense of society |
بار دیگران شدن |
spoiler |
محل عیش دیگران |
individualised |
از دیگران جدا کردن |
as a warning to others |
برای عبرت دیگران |
individualize |
از دیگران جدا کردن |
individualized |
از دیگران جدا کردن |
individualising |
از دیگران جدا کردن |
individualises |
از دیگران جدا کردن |
individualizes |
از دیگران جدا کردن |
to trespass |
بحقوق دیگران تجاوز کردن |
Pry not into the affair of others. <proverb> |
در کار دیگران مداخله مکن . |
To pick other peoples brains. |
از افکار دیگران استفاده کردن |
interlope |
پادرمیان کار دیگران گذاردن |
To put ones nose into other peoples affairs . |
درکار دیگران فضولی کردن |
blazing star |
هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد |
to break the ice |
دیگران شکل ابتدائی رانداشتن |
to act independently of others |
کاری به کار دیگران نداشتن |
john aleay jones |
جان که نام دیگران جوتراست |
competition clause |
شرط ممانعت از دخول دیگران |
run away with <idiom> |
سربودن ،بهتراز دیگران بودن |
ghost writer |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
ghost-writer |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
splurged |
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن |
splurges |
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن |
splurging |
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن |
draw away |
جلوتر از دیگران حرکت کردن |
to be the odd one out <idiom> |
نامشابه [دیگران در گروهی] بودن |
proportion |
اندازه چیزی در برابر با دیگران |
scapegoat |
کسی را قربانی دیگران کردن |
scapegoat |
کسی که قربانی دیگران شود |
scapegoats |
کسیکه قربانی دیگران شود |
to i. upo other's rights |
بحقوق دیگران تجاوز کردن |
i do not know;try the others |
من نمیدانم ببینید دیگران میمانند یا نه |
ghost-writers |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
to mack i. about a person |
در باره کسی از دیگران جویاشدن |
splurge |
ریخت وپاش به رخ دیگران کشیدن |
scapegoats |
کسی راقربانی دیگران کردن |
page |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
paged |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
pages |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
edited |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
controllers |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
edit |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
scsi |
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند |
faults |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
controller |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
destructive cursor |
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند |
fault |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
critical error |
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند |
faulted |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
Intel |
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
slaving |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaves |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaved |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slave |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
postbyte |
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند |
million instructions per second |
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند |
Intel |
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
poke |
سکه زدن فضولی در کار دیگران |
upstages |
توجه دیگران را به خود جلب کردن |
plagiarize |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
upstaging |
توجه دیگران را به خود جلب کردن |
plagiary |
سارق اثار ادبی و هنری دیگران |
pokes |
سکه زدن فضولی در کار دیگران |
plagiarized |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
upstaged |
توجه دیگران را به خود جلب کردن |
poked |
سکه زدن فضولی در کار دیگران |
To lay one self open to ridicule . |
خودراآلت دست ومسخره دیگران قراردادن |
copier |
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء |
copiers |
مقلد شیوه دیگران درخط وانشاء |
plagiarizes |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
plagiarising |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
cool one's heels <idiom> |
به علت بی ادبی دیگران منتظر ماندن |
poking |
سکه زدن فضولی در کار دیگران |
plagiarised |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
claptrap |
سخنی که برای ستایش دیگران بگویند |
to throw one's lot |
با بخت یا سهم دیگران شریک شدن |
to put in a piece of work |
بخشی از کار دیگران را انجام دادن |
Be quiet so as not to wake the others. |
ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید. |
swim against the tide/current <idiom> |
کاری متفاوت از دیگران انجام دادن |
rain on someone's parade <idiom> |
برنامه های دیگران را مختل کردن |
plagiarist |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
you said it/you can say that again <idiom> |
نشان دادن موفقیت با نظریه دیگران |
sadist |
کسیکه از زجر دیگران لذت میبرد |
plagiarises |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
sadistic |
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد |
go (someone) one better <idiom> |
کاری را بهتراز دیگران انجام دادن |
sadistically |
کسیکه اززجر دیگران لذت میبرد |
have a way with <idiom> |
تحت نفوذ قرار دادن دیگران |
to interject a remark |
سخنی را در میان سخن دیگران گفتن |
plagiarizing |
اثار ادبی دیگران را سرقت کردن |
plotters |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
dat |
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند |
plotter |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
uart |
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند |
hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
open |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
opened |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
optimize |
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
opens |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
samplers |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
sampler |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
broadband |
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند |
EMM |
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند |
TCP |
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند |
DIF file |
استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند |
She is more culpable than the others. |
او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است. |
bohemian |
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد |
bohemians |
که درزندگی یاکارخودبرسم وقانون دیگران کاری ندارد |
self enforcing |
دارای قدرت تحمیل اراده خودبر دیگران |
exclucivism |
بیمیلی بداخل کردن دیگران درحلقه خود |
parrotry |
بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی |
His happiness consists in helping others. |
خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند. |
Schadenfreude |
لذتی که شخصی از رنج کشیدن دیگران میبرد |
to herd with other people |
با مردم دیگر پیوستن درگروه دیگران درامدن |
cats paw |
الت دست دیگران گره پنجه گربهای |
crashes |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashingly |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashing |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashed |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crash |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
ignores |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
totaquine |
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران |
totaquina |
داروی ضد مالاریا مرکب ازگنه گنه وترکیبات دیگران |
ignored |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
ignore |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
pestiferously |
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد |
sports |
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن |
ignoring |
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند |
sported |
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن |
noctule |
یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست |
sport |
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن |
Web crawler |
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند |
carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
systems network architecture |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند |
original equipment manufacturer |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
neural network |
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
Eavesdrop |
فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن |
interlopers |
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد |
interloper |
کسیکه در کار دیگران مداخله میکندوایشان را ازسودبردن بازمی دارد |
misprision |
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران |
I wanted to go camping but the others quickly ruled out that idea. |
من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند. |
These pants do not look any different than the others. |
به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد. |
fast talker <idiom> |
گوینده خوب کسی است که بتواند دیگران متقاعد کند |
echolalia |
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود |
livery stable |
اصطبل مخصوص کرایه دادن اسب یا نگاهداری اسبهای دیگران |
complexes |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |
grid |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
Ultimedia |
موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند |
grids |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
complex |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |