Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
bone dry
کسی که لب به مشروب الکلی نمیزند
Other Matches
liquor
مشروب الکلی
boozing
مشروب الکلی
liquors
مشروب الکلی
boozes
مشروب الکلی
booze
مشروب الکلی
boozed
مشروب الکلی
john barleycorn
مشروب الکلی خانگی
stimulants
مشروب الکلی انگیزه
stimulant
مشروب الکلی انگیزه
ratafee
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
ratafia
مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
swats
ابجو تازه انگلیسی مشروب الکلی
soda water
مشروب غیر الکلی گاز دار لیموناد
tom collins
نوعی مشروب الکلی مرکب ازجین واب وغیره
chaser
آب میوه یا آبجو
[ یا نوشیدنی کم الکلی]
که پشت مشروب قوی و پر الکل می نوشند
My car won't start.
اتومبیلم استارت نمیزند.
liquors
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
liquor
مشروب خوردن یاخوراندن مشروب
non striker
توپزنی که با وجود ایستادن جلو میله ضربه نمیزند
it does not a to me
درنزدمن جالب توجه نیست چنگی بدل نمیزند
maintenance
بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
alcoholics
الکلی
alcoholic
الکلی
lusher
الکلی
lushest
الکلی
lushes
الکلی
lush
الکلی
alcohol lamp
چراغ الکلی
delirium tremens
جنون الکلی
non-alcoholic
<adj.>
غیر الکلی
alcohol burner
چراغ الکلی
spirits
مشروبات الکلی
spirit
مشروبات الکلی
alcohol thermometer
دماسنج الکلی
an alcoholic liquor
نوشابه الکلی
alcoholic paranoid
پارانوئید الکلی
alcoholic intoxication
مسمومیت الکلی
jimjams
هذیان الکلی
alcoholic fermentation
تخمیر الکلی
dt's
هذیان الکلی
spirit lamp
چراغ الکلی
dipsomania
جنون الکلی
spirit thermometer
دماسنج الکلی
spiriting
مشروبات الکلی
soft drink
نوشیدنی غیر الکلی
soft drink
نوشابه غیر الکلی
alcoholic dementia
زوال عقل الکلی
soda pop
نوشیدنی غیر الکلی
off-licence
فروشگاه نوشابههای الکلی
soft drinks
نوشیدنی غیر الکلی
delirium tremens
روان اشفتگی الکلی
off-licences
فروشگاه نوشابههای الکلی
firewater
نوشابه الکلی قوی
frutex
شراب شربت الکلی
alcoholic blackout
یاد زدودگی الکلی
alcoholic hallucinosis
توهم زدگی الکلی
alcohol
هرنوع مشروبات الکلی
alcoholic psychosis
روان پریشی الکلی
acute alcoholic intoxication
مسمومیت حاد الکلی
red-nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
boozer's nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
drinker’s nose
آدم الکلی
[اصطلاح روزمره]
dipsomania
میل مفرط به نوشابههای الکلی
nonalcoholic drinks
نوشیدنی های غیر الکلی
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
temperance
طرفداری از منع نوشابههای الکلی خودداری
eye water
خلط چشم یکجورنوشابه الکلی که انرامیگویند
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
speakeasy
محل فروش مشروبات الکلی قاچاق
swizzle
انواع مشروبات الکلی محتوی یخ وشکر
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
ginger ale
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
boozes
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozing
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
boozed
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
booze
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
ginger ales
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
acrasy
بی اعتدالی در مصرف مشروبات الکلی و غیره شدت
apTritif
نوشیدنی الکلی که قبل از غذا نوشیده میشود
rosolio
یکجور شربت الکلی یانوشابه نیرو بخش
bone dry
جایی که نوشیدن مواد الکلی در آن قدغن است
dipsomaniac
کسیکه میل مفرط بنوشابههای الکلی دارد
beverages
مشروب
pottle
مشروب
drink
مشروب
tippling
مشروب
tippled
مشروب
beverage
مشروب
tipples
مشروب
strunt
مشروب
drinks
مشروب
tipple
مشروب
jake leg
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
halazone
پودرضدعفونی اب مشروب
booziest
وابسته به مشروب
drinkers
مشروب خور
intoxicant
مشروب مسکر
intoxicants
مشروب مسکر
boozy
وابسته به مشروب
boozer
مشروب خور
barkeep
مشروب فروش
boozers
مشروب خور
barkeeper
مشروب فروش
hooch
مشروب تند
birl
مشروب خوردن
slug
یک جرعه مشروب
purled
مشروب مالت
purling
مشروب مالت
purls
مشروب مالت
shots
یک گیلاس مشروب
slumgulion
مشروب بی مزه
shot
یک گیلاس مشروب
rummer
لیوان مشروب
snorted
جرعه مشروب
snorting
جرعه مشروب
snorts
جرعه مشروب
purl
مشروب مالت
slugged
یک جرعه مشروب
slugs
یک جرعه مشروب
A good stiff ( strong ) alchoholic drink .
مشروب پرمایه
bootleg
مشروب قاچاق
snort
جرعه مشروب
drinker
مشروب خور
boozier
وابسته به مشروب
aperitif
نوشابهء الکلی که بعنوان محرک اشتها قبل از غذامی نوشند
hollands
جین یا مشروب هلندی
swizzle
مشروب مست کننده
strong drink
مشروب قوی و پر الکل
rum running
حمل مشروب قاچاق
carouse
در مشروب افراط کردن
wish wash
مشروب ابکی اب زیپو
hooch
مشروب قاچاقی وپست
grogshop
دکان مشروب فروشی
hard drink
مشروب قوی و پر الکل
sups
شام دادن مشروب
puff
مشروب گازدار پفک
puffs
مشروب گازدار پفک
carousing
در مشروب افراط کردن
carouses
در مشروب افراط کردن
caroused
در مشروب افراط کردن
nightcaps
مشروب قبل ازخواب
nightcap
مشروب قبل ازخواب
puffing
مشروب گازدار پفک
bibber
ادم معتاد به مشروب
It melts in the mouth.
مثل آب مشروب می خورد
sup
شام دادن مشروب
supped
شام دادن مشروب
supping
شام دادن مشروب
dramshop
سالن مشروب فروشی
dramshop
بار مشروب فروشی
bottlegger
فروشنده مشروب قاچاق
acnerosacea
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
mead
نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
to take a cup too much
<idiom>
بیش از اندازه مشروب خوردن
He drank himself to death.
آنقدر مشروب خورد تامرد
bowlers
مشروب خوارافراطی دائم الخمر
bowler
مشروب خوارافراطی دائم الخمر
slosh
غذای چسبناک مشروب لزج
slopped
مشروب رقیق وبی مزه
sloshes
غذای چسبناک مشروب لزج
slopping
مشروب رقیق وبی مزه
slop
مشروب رقیق وبی مزه
sloshing
غذای چسبناک مشروب لزج
schnapps
مشروب جین قوی هلندی
shebeen
مشروب فروش بدون پروانه
skid row
محله مشروب فروشهای ارزان
etna
فرف کوچکی که اندک ابی رادران بوسیله چراغ الکلی گرم میکنند
He gets keyed up with a few drinks .
با چند گیلاس مشروب میزان می شود
root beer
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
To drink on an empty stomach.
روی شکم خالی مشروب خوردن
root beers
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
punches
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punched
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
punch
مشروب مرکب از شراب ومشروبات دیگر
refect
با مشروب یا خوراک تجدید قوا کردن
mazer
جام مشروب خوری چوبی بزرگ
traumatizes
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatizing
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatized
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatize
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatising
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatises
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
traumatised
باضرب وجرح مشروب ساختن معذب کردن
daiquiri
مشروب مخلوط از شراب واب پرتقال و شکر
swizzle stick
چوب نازکی برای بهم زدن مشروب
After a few drinks, everyone got a bit high.
پس از چند گیلاس مشروب کله ها همه گرم شد.
to be on the razzle
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
treating
جمع اوری اراء با رشوه یا غذا و مشروب دادن به رای دهندگان
drinker’s nose
آدمی که دماغش قرمز است
[چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد]
[اصطلاح روزمره]
red-nose
آدمی که دماغش قرمز است
[چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد]
[اصطلاح روزمره]
boozer's nose
آدمی که دماغش قرمز است
[چونکه بیش از اندازه مشروب می نوشد]
[اصطلاح روزمره]
bum
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bummed
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bumming
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bums
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
jointer
صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com