Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (8 milliseconds)
English	Persian
loan shark	کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
loan sharks	کسی که پول با بهرهی زیاد قرض میدهد
Other Matches
textualist	کسی که زیاد به نص یا لفظ اهمیت میدهد
crowding out effect	اندیشهای که استقراض بسیار زیاد دولت وجوه قابل دسترس وام گیرندگان خصوصی را کاهش میدهد
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
logical	حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
dma	UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
support	CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
graphics	پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
ToolTips	برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
supervisory	1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML	مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
to a large extent	زیاد
rife	زیاد
profusely	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
great-	زیاد
profoundly	زیاد
great	زیاد
greatest	زیاد
too much	زیاد
supererogatory	زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
thick	زیاد
squeamishness	زیاد
thicker	زیاد
thickest	زیاد
many	زیاد
late	زیاد
excessive	زیاد
intensely	زیاد
very	زیاد
intensively	زیاد
heavily	زیاد
no end of	زیاد
overmuch	زیاد
mickle	زیاد
vastly	زیاد
heart break	غم زیاد
widest	زیاد
wider	زیاد
wide	زیاد
not a lettle	زیاد
muckle	زیاد
greatly	زیاد
outrageously	زیاد
over and above	زیاد
immoderate	زیاد
tremendously	زیاد
widely	زیاد
copious	زیاد
hugely	زیاد
mortally	زیاد
heartbreak	غم زیاد
much	زیاد
effusively	زیاد
mickle or muckle	زیاد
in excess	زیاد
fulsome	زیاد
intense	زیاد
superabundant	زیاد
highest	زیاد
extortionate	زیاد
in quantities	زیاد
extortionary	زیاد
highly	زیاد
immane	زیاد
plaguily	زیاد
plethoric	زیاد
too	زیاد
highs	زیاد
glaring	زیاد
squeamishly	زیاد
egregiously	زیاد
numerous	زیاد
extensive	زیاد
overly	زیاد
ranksack	زیاد
generous	زیاد
high	زیاد
swingeing	زیاد
large adv	زیاد
populous	زیاد
apace	باسرعت زیاد
riches	ثروت زیاد
extensively	باوسعت زیاد
mass bombing	بمباران زیاد
mass casualties	تلفات زیاد
tremendous	مقدار زیاد
longed	مدت زیاد
longs	مدت زیاد
longest	مدت زیاد
add	زیاد کردن
heightens	زیاد کردن
meticulously	با دقت زیاد
escalate	زیاد شدن
escalated	زیاد شدن
escalates	زیاد شدن
escalating	زیاد شدن
rigors	دقت زیاد
left over	زیاد امده
latifundia	املاک زیاد
rigorously	با دقت زیاد
rigour	دقت زیاد
rigours	دقت زیاد
magna cum laude	با امتیاز زیاد
longer	مدت زیاد
with much regret	با تاسف زیاد
proliferate	زیاد شدن
with many regrets	با تاسف زیاد
proliferates	زیاد شدن
slashing	تخفیف زیاد
proliferating	زیاد شدن
fixations	عشق زیاد
fixation	عشق زیاد
overwork	زیاد کارکردن
violent pain	درد زیاد
overworked	زیاد کارکردن
fixation	دلبستگی زیاد
overworking	زیاد کارکردن
overworks	زیاد کارکردن
fixations	دلبستگی زیاد
longings	ارزوی زیاد
macro	رشد زیاد
heightened	زیاد کردن
heighten	زیاد کردن
infinitely	خیلی زیاد
long-	مدت زیاد
long	مدت زیاد
long range	با برد زیاد
keenly	سخت زیاد
abound	زیاد بودن
quantities	تعداد زیاد
heightening	زیاد کردن
quantity	تعداد زیاد
to toll up	زیاد شدن
long precision	دقت زیاد
wheen	تعداد زیاد
exceedingly	بحد زیاد
propagate	زیاد کردن
overstock	زیاد پر کردن
overvoltage	فشار زیاد
superabundant	خیلی زیاد
overwrite	زیاد نوشتن
scrupulousy	بادقت زیاد
scrupulousness	دقت زیاد
particularity	دقت زیاد
longing	ارزوی زیاد
expanse	فضای زیاد
overrider	حق دلالی زیاد
slather	مقدار زیاد
superelevation	ارتفاع زیاد
overdrssed	زیاد اراسته
subtility	دقت زیاد
vehement	باحرارت زیاد
vehemently	باحرارت زیاد
struck with teror	زیاد ترسیده
overlabour	زیاد کارکردن
so many	انیقدر زیاد
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
expanses	فضای زیاد
glare	درخشندگی زیاد
profuse of gilfts	زیاد بخشنده
prosternation	سستی زیاد
prosternation	ضعف زیاد
ravenousness	گرسنگی زیاد
ravenous hunger	گرسنگی زیاد
punctiliousness	دقت زیاد
rapturously	با شعف زیاد
queazy	زیاد دقیق
quick wit	هوش زیاد
profound interest	دلبستگی زیاد
rigor	دقت زیاد
glared	درخشندگی زیاد
glares	درخشندگی زیاد
scrupulosity	دقت زیاد
sale on a large scale	فروش زیاد
polymathy	دانش زیاد
polyphagia	اشتهای زیاد
polyuria	ادرار زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
pretentiousness	ادعایی زیاد
quillet	دقت زیاد
propagated	زیاد کردن
vast	زیاد عظیم
obstipation	یبوست زیاد
cambers	افزایش زیاد
to run rup	زیاد کردن
camber	افزایش زیاد
onding	بارندگی زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
to overleap oneself	زیاد دورافتادن
over anxious	زیاد دل واپس
raff	خیلی زیاد
considerably	نسبتا"زیاد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com