English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
ocean vessel کشتی اقیانوس پیما
Other Matches
oceangoing اقیانوس پیما
ocean convoy کاروان اقیانوس پیما
transoceanic در سراسراقیانوس اقیانوس پیما
laker کشتی دریاچه پیما
ocean lane راه کشتی رو در اقیانوس
nautilus حلزونهای گرمسیری مارپیچی جنوب اقیانوس ساکن و اقیانوس هند
the pacific ocean اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
the pacific اقیانوس ارام یا ساکن اقیانوس کبیر
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
measurer پیما
craniometer جمجمه پیما
dendrometer درخت پیما
gradiometer شیب پیما
land measurer زمین پیما
router راه پیما
cragsman کوه پیما
trochometer مسافت پیما
leadsman ژرف پیما
trochometer راه پیما
hypsometer ارتفاع پیما
pelvimeter لگن پیما
spacecraft فضا پیما
plumb :ژرف پیما
goniometer گوشه پیما
gradometer شیب پیما
planimeter رویه پیما
mountaineer کوه پیما
seagoing دریا پیما
mountaineers کوه پیما
space vehicle فضا پیما
walked راه پیما
micrometer ریز پیما
seafarer بحر پیما
seafarers بحر پیما
walk راه پیما
intercontinental قاره پیما
surveyor زمین پیما
stereometer گنج پیما
surveyors زمین پیما
viameter راه پیما
trudger راه پیما
viameter مسافت پیما
marcher راه پیما
stereometer حجم پیما
walks راه پیما
ocean اقیانوس
oceans اقیانوس
high seas <idiom> اقیانوس
plummeted ژرف پیما سرازیرشدن
measuring worm گرم زمین پیما
plummeting ژرف پیما سرازیرشدن
geometer کرم زمین پیما
callipers پرگار قطر پیما
plummets ژرف پیما سرازیرشدن
plummet ژرف پیما سرازیرشدن
archibenthal enviroment ژرفاگاه اقیانوس
archibenthal enviroment ژرفمون اقیانوس
transoceanic عبور از اقیانوس
atlantic ocean اقیانوس اطلس
indian ocean اقیانوس هند
seabed بستر اقیانوس
pacific اقیانوس ساکن
oceanographer اقیانوس شناس
oceanpgraphy اقیانوس نگاری
oceanography اقیانوس نگاری
oceanology اقیانوس شناسی
neptune الهه اقیانوس
the indian ocean اقیانوس هند
oceanography اقیانوس شناسی
oceanography شرح اقیانوس ها
ocean current جریان اقیانوس
ocean floor بستر اقیانوس
planimeter سطح پیما پهنه سنج
rocket ship موشک یا پرتابه فضا پیما
intercontinental بین قارهای قاره پیما
interoceanic ولقع در میان اقیانوس
oceanographic مربوط به اقیانوس شناسی
oceanward سوی اقیانوس یا دریا
transatlantic انطرف اقیانوس اطلس
oceanic troposphere گرم - سپهر اقیانوس
aphotic stratum لایه تاریک اقیانوس
benthal وابسته به اعماق اقیانوس
suboceanic واقع درعمق اقیانوس
benthic وابسته به اعماق اقیانوس
oceanic troposphere گرم -کره اقیانوس
raydit رادار اقیانوس نگار
aphotic zone طبقه تاریک اقیانوس
archibenthal enviroment محیط ژرف اقیانوس
aphotic zone لایه تاریک اقیانوس
aphotic stratum طبقه تاریک اقیانوس
porbeagle کوسه ماهی خطرناک اقیانوس
transpacific وابسته بسرتاسر اقیانوس ارام
transpacific واقع درانسوی اقیانوس ارام
ground swell طغیان شدید و وسیع اب اقیانوس
shovelhead کوسه ماهی باریک سر اقیانوس
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
mallemuck مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
finback بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
surfbird مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
meadowlark مرغ اقیانوس امریکاشبیه پری شاهرخ
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
auklet جنسی از پنگوئنهای کوچک سواحل اقیانوس ارام
saury ماهی باریک اندام ودراز منقار اقیانوس اطلس
pampero باد سردی که از کوههای سوی اقیانوس اطلس می وزد
retro rocket موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
opah یکجور ماهی بزرگ خال مخالی در اقیانوس اطلس که رنگهای روشن دارد
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
pomfret یکجور ماهی خوراکی دراقیانوس هندو اقیانوس ارام ماهی سیم دریایی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
atlantic وابسته به کوه اطلس اقیانوس اطلس
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
oceanus خدای دریا خدای اقیانوس
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
decked پل کشتی
hulk کشتی
deck پل کشتی
hulks کشتی
aft در پس کشتی
by water با کشتی
board کشتی
ship کشتی
boarded کشتی
bilge اب ته کشتی
flat پل کشتی
flattest پل کشتی
on board a ship در کشتی
on the sea در کشتی
on the water در کشتی
ark کشتی
ships کشتی
foreship سر کشتی
afloat در کشتی
decks پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
on shipboard در کشتی
argo کشتی
ship haven یک کش کشتی
vessel کشتی
wrestling کشتی
puppis کشتی دم
bottoms کشتی
bottom کشتی
collier کشتی
carina کشتی
carinae کشتی
vessels کشتی
catch کشتی کج
sail ho! کشتی !کشتی !
the ship is in d. کشتی در خطراست
aboard روی کشتی
strand به گل نشستن کشتی
battleship کشتی جنگی
fob تحویل کشتی
double-decker کشتی دوعرشهای
troopship کشتی سرباز بر
strands به گل نشستن کشتی
double-deckers کشتی دوعرشهای
sterns عقب کشتی
boat کشتی کوچک
boats کشتی کوچک
stranding به گل نشستن کشتی
sternest عقب کشتی
sterner عقب کشتی
galley اشپزخانه کشتی
stern عقب کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com