Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English
Persian
patrol
کشتی اکتشافی
patrolled
کشتی اکتشافی
patrolling
کشتی اکتشافی
patrols
کشتی اکتشافی
Search result with all words
characteristic detection width
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
vedette
کشتی اکتشافی کوچک
Other Matches
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
explorative
اکتشافی
exploratory
اکتشافی
probative
ازمایشی اکتشافی
locator beacon
برج اکتشافی
exploratory test hole
چاه اکتشافی
exploration
سیاحت اکتشافی
detection range
برد اکتشافی
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
heuristic
بحث اکتشافی
pilot ballon
بالون اکتشافی
heuristic method
روش اکتشافی
probatory
ازمایشی اکتشافی
detection range
قدرت اکتشافی
reconnaissance flight
هواپیمای اکتشافی
reconnoitre
عملیات اکتشافی کردن
discovery teaching method
روش اموزش اکتشافی
reconnoitered
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiters
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitres
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred
عملیات اکتشافی کردن
safaris
سیاحت اکتشافی درافریقا
heuristic
کشف کننده اکتشافی
safari
سیاحت اکتشافی درافریقا
reconnoitering
عملیات اکتشافی کردن
fluxway cost
هزینه تهیه مدار اکتشافی مین
scouted
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouts
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scout
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
exploratory hunting
عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
ships
کشتی
flat
پل کشتی
on shipboard
در کشتی
catch
کشتی کج
flattest
پل کشتی
ship
کشتی
vessels
کشتی
bilge
اب ته کشتی
wrestling
کشتی
by water
با کشتی
ship haven
یک کش کشتی
collier
کشتی
boarded
کشتی
board
کشتی
carinae
کشتی
carina
کشتی
hulks
کشتی
hulk
کشتی
vessel
کشتی
decked
پل کشتی
decks
پل کشتی
afloat
در کشتی
on the sea
در کشتی
foreship
سر کشتی
sail ho!
کشتی !کشتی !
aft
در پس کشتی
on the water
در کشتی
deck
پل کشتی
puppis
کشتی دم
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
argo
کشتی
bottoms
کشتی
bottom
کشتی
on board a ship
در کشتی
ark
کشتی
bulkhead
تیغه در کشتی
bulkheads
تیغه در کشتی
bo's'n
افسر کشتی
passenger liner
کشتی مسافری
packet boat
کشتی نامه بر
on shipboard
سوار کشتی
tonnage
فرفیت کشتی
pancratist
کشتی گیر
parent ship
کشتی مادر
on board a ship
سوار کشتی
bos'n
افسر کشتی
freight
کرایه کشتی
steamship
کشتی بخار
seaway
مسیر کشتی
dockyard
تعمیرگاه کشتی
sea gauge
اب نشین کشتی
ship propeller
پروانه کشتی
sea fight
جنگ کشتی ها
dockyards
تعمیرگاه کشتی
sea anchor
لنگر کشتی
screwpropeller
پروانه کشتی
wrecked
کشتی شکسته
ship building
کشتی سازی
ship handling
مانور با کشتی
shipowner
مالک کشتی
shipowner
صاحب کشتی
shipmaster
رئیس کشتی
shipload
بار کشتی
shipboard
صحنه کشتی
shipboard
کنار کشتی
shipboard
پهلوی کشتی
ship's master
افسرارشد کشتی
ship safety
سلامت کشتی
ship papers
اسناد کشتی
sailing vessel
کشتی بادبانی
bill of loading
بارنامه کشتی
berthing
خوابگاه کشتی
berths
خوابگاه کشتی
double-decker
کشتی دوعرشهای
double-deckers
کشتی دوعرشهای
predial or prae
کشتی روستایی
strand
به گل نشستن کشتی
sailer
کشتی بادبانی
strands
به گل نشستن کشتی
pleasure boat
کشتی تفرجی
pilotage
راهنمایی کشتی
privateer
کشتی مسلح
berthed
خوابگاه کشتی
roadstead
کشتی گاه
shipbuilding
کشتی سازی
rhumb line
خط انحراف کشتی
rhumb
خط سیر کشتی
cargo
محموله کشتی
cargoes
محموله کشتی
dock
تعمیرگاه کشتی
docked
تعمیرگاه کشتی
docks
تعمیرگاه کشتی
berth
خوابگاه کشتی
passenger liner
کشتی مسافربری
jerque
بازرسی کشتی
air ship
کشتی هوایی
alee
پناهگاه کشتی
amid ships
درمیان کشتی
amidships
درمیان کشتی
aport
بطرف چپ کشتی
foreship
دماغه کشتی
argosy
کشتی بزرگ
argosy
کشتی تجاری
at the fore
در جلوی کشتی
flying dutchman
شبح کشتی
auxiliary ship
کشتی تدارکاتی
flag ship
کشتی پیشرو
fire ship
کشتی اتش زن
afterdeck
عقب کشتی
affreightment
اجاره کشتی
inboard
داخل کشتی
in the hold
در انبار کشتی
imbark
در کشتی گذاشتن
icebreaker
کشتی یخ شکن
ice breaker
کشتی یخ شکن
hermaphrodite brig
کشتی دو دگله
he went aboard the ship
به کشتی درآمد
he went aboard the ship
او داخل کشتی شد
greco roman
کشتی فرنگی
coal whipper
زغال کش کشتی
aeroboat
کشتی طیار
aerographer
هواشناسی کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com