Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (13 milliseconds)
English
Persian
argosy
کشتی بزرگ
large ship
کشتی بزرگ
Search result with all words
carack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
carrack
کشتی بزرگ باری وجنگی قدیمی
galleass
کشتی بادبانی و پارویی بزرگ قرون 71 و 81
hush ship
کشتی جنگی که درجنگ بزرگ پیشین نهانی ساخته شده وبسیار کلان و تندرو بود
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
ship of the line
کشتی جنگی بزرگ
Other Matches
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
great
بزرگ
grosses
بزرگ
grosser
بزرگ
canis majoris
سگ بزرگ
gross
بزرگ
great-
بزرگ
walloping
بزرگ
wallopings
بزرگ
swingeing
بزرگ
grossed
بزرگ
spanking
بزرگ
extensive
بزرگ
canis major
سگ بزرگ
majestic
بزرگ
enormous
بزرگ
largest
بزرگ
larger
بزرگ
bigger
بزرگ
spankings
بزرگ
large
بزرگ
big
بزرگ
biggest
بزرگ
dignified
بزرگ
majuscule
بزرگ
adult
بزرگ
adults
بزرگ
headmen
بزرگ
headman
بزرگ
majuscular
بزرگ
gravest
بزرگ
graves
بزرگ
bulkier
بزرگ
bulkiest
بزرگ
bulky
بزرگ
megapod
بزرگ پا
nonus
بزرگ
grave
بزرگ
massively
بزرگ
massive
بزرگ
paternal grandmother
نه نه بزرگ
bandog
سگ بزرگ
extras
بزرگ
extra-
بزرگ
extra
بزرگ
long ton
تن بزرگ
vast
بزرگ
vasty
بزرگ
grossing
بزرگ
macro
بزرگ
propylon
در بزرگ
magacephalic
بزرگ سر
mightier
بزرگ
mightiest
بزرگ
mighty
بزرگ
stour
بزرگ
swith
بزرگ
macrocephalic
بزرگ سر
grossest
بزرگ
high
بزرگ
highest
بزرگ
highs
بزرگ
voluminous
بزرگ
smallest
بزرگ نه
hugeous
بزرگ
smaller
بزرگ نه
gates
در بزرگ
gate
در بزرگ
decuman
بزرگ
doyennes
زن بزرگ
doyenne
زن بزرگ
small
بزرگ نه
egregious
بزرگ
greatest
بزرگ
immane
بزرگ
eminent
بزرگ
jumbos
بزرگ
of a large size
بزرگ
considerably large
بس بزرگ
majoring
بزرگ
majored
بزرگ
major
بزرگ
large sized a
بزرگ
full bottomed
بزرگ
large sized
بزرگ
jumbo
بزرگ
king size
بزرگ
heavy
موج بزرگ
gamp
چتر بزرگ
excessive
بسیار یا بزرگ
main
بزرگ تمام
cavern
غار بزرگ
macrocyte
هاگدان بزرگ
magnify
بزرگ کردن
caverns
غار بزرگ
magnifying
بزرگ کردن
heavies
موج بزرگ
heavier
موج بزرگ
grandame
مادر بزرگ
largish
نسبتا بزرگ
grandame
ننه بزرگ
biggish
نسبتا بزرگ
macrography
بزرگ نگاری
grandiosity
بزرگ نمایی
archangels
فرشتهء بزرگ
grandurncle
دایی بزرگ
grannie
مادر بزرگ
dalmatian
نوعی سگ بزرگ
great depression
رکود بزرگ
great depression
بحران بزرگ
great gross
قراص بزرگ
great persons
مردمان بزرگ
archangel
فرشتهء بزرگ
grandsire
پدر بزرگ
grandsir
پدر بزرگ
tycoon
ثروتمند بزرگ
mansion
عمارت بزرگ
mansions
عمارت بزرگ
heaviest
موج بزرگ
high treason
خیانت بزرگ
great persons
اشخاص بزرگ
maximising
بزرگ کردن
full breasted
بزرگ پستان
minster
کلیسای بزرگ
flaxseed
تخم بزرگ
dilate
بزرگ کردن
big league
لیگ بزرگ
equerry
اصطبل بزرگ
mandola
ماندولین بزرگ
equerries
اصطبل بزرگ
mandore
ماندولین بزرگ
dilates
بزرگ کردن
maximize
بزرگ کردن
megalocephalia
بزرگ سری
goodman
بزرگ خانواده
maximises
بزرگ کردن
maximised
بزرگ کردن
megalopolis
بزرگ شهر
master mind
فکر بزرگ
dilating
بزرگ کردن
gor bellied
شکم بزرگ
giant slalmon
مارپیچ بزرگ
grand conanical
بندادی بزرگ
grow
بزرگ شدن
abbot
راهب بزرگ
main frame
کامپیوتر بزرگ
magnifier
بزرگ ساز
magnifier
بزرگ کننده
magnifcation
بزرگ سازی
grandmothers
مادر بزرگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com