English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
destination carrier کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
Other Matches
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
victualler کشتی حامل خواربار
slaver کشتی حامل بردگان
flag ship ناوسرفرماندهی کشتی حامل دریادار
flagship کشتی حامل پرچم امیرالبحری
flagships کشتی حامل پرچم امیرالبحری
to attain ones goal بمقصد
To reach ones destination. بمقصد رسیدن
maintenance support پشتیبانی تعمیراتی
assembly order control number شماره کنترل تعمیراتی
docking report گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
maintenance calibration تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
tenantable repair تعمیراتی که بر عهده مستاجراست تعمیرات جزیی عین مستاجره
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
vehicles حامل
bearer حامل
porters حامل
vehicle حامل
porter حامل
conveyer حامل
gerent حامل
bearers حامل
conveyor حامل
bearer cheque چک حامل
vector حامل
carrier حامل
vectors حامل
carriers حامل
stave حامل
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
linkman حامل مشعل
linkmen حامل مشعل
data carrier حامل داده
bearer bond سند حامل
bearer cheque چک در وجه حامل
messenger طناب حامل
messengers طناب حامل
bearing angle زاویه حامل
vehicles حامل رسانه
data carrier حامل داده ها
vehicle حامل رسانه
payable to the bearer در وجه حامل
thurifer حامل بخوردان
video carrier حامل ویدئو
carrier detect کشف حامل
carrier detect تشخیص حامل
carrier frequency بسامد حامل
carrier frequency فرکانس حامل
carrier gas گاز حامل
carrier wave موج حامل
linkboy حامل مشعل
vectorial حامل بردار
thurifer حامل مجمر
osborne shackle قلاب حامل
tape transport حامل نوار
vector حامل بردار
bearing زاویه حامل
vectors حامل بردار
image carrier حامل تصویر
transported ترابری حامل
transport ترابری حامل
bearers در وجه حامل
transporting ترابری حامل
transports ترابری حامل
radius vector شعاع حامل
color carrier حامل رنگ
messenger wire سیم حامل
gestatorial حامل پاپ
sound carrier حامل صوت
carrier system سیستم حامل
bearer در وجه حامل
breech block carrier حامل کولاس
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
caddies حامل وسایل بازیگر
caddied حامل وسایل بازیگر
caddying حامل وسایل بازیگر
persi حامل راس الغول
caddie حامل وسایل بازیگر
perseus حامل راس الغول
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
pay to the bearer دروجه حامل بپردازید
stretcher bearer حامل تخت روان
stave روی خط حامل نوشتن
comports دربرداشتن حامل بودن
comporting دربرداشتن حامل بودن
comported دربرداشتن حامل بودن
gestatoraial chair کرسی حامل پاپ
platform رسانگر حامل گیرنده
comport دربرداشتن حامل بودن
platforms رسانگر حامل گیرنده
weapon carrier حامل جنگ افزار
stretcher-bearers حامل تخت روان
warrant to bearer به حواله کرد حامل
stretcher-bearer حامل تخت روان
carriers حامل غلطک حمال
carrier frequency فرکانس موج حامل
bearer stock اسناد در وجه حامل
bearer bond سند در وجه حامل
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
carriers برنامه حامل میکرب
carrier color signal پیام رنگی حامل
carrier برنامه حامل میکرب
current carrying conductor رسانای حامل بار
caddy حامل وسایل بازیگر
carrier حامل غلطک حمال
payable to bearer قابل پرداخت در وجه حامل
Please pay the bearer . دروجه حامل بپردازید ( چک وغیره )
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signaled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signalled هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
conversion angle زاویه حامل مسیر ناو
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
bank note چک تضمین شده سند در وجه حامل
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carabinier سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
carabineer سرباز حامل تفنگ کارابین کوتاه
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
signpost تیر حامل اعلان تابلو راهنما
vectorial شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
airdrop container جعبه حامل بار دربارریزی هوایی
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
signposts تیر حامل اعلان تابلو راهنما
vectors شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
radar picket cap هواپیمای گشتی هوایی حامل رادار
carriage paid to هزینه حمل به حامل پرداخت شده
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
guided missile cruiser زره شکن حامل موشک هدایت شونده
light quantum کوچکترین ذره حامل انرژی درنورواشعه تابشی
outriggers اعضای سازنده اولیه حامل قسمت دم هواپیما
blank endorsement فهر نویسی بدون ذکر نام حامل
carriage and insurance paid to هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
black endorsement براتی که در وجه حامل فهرنویسی شده باشد
taperer حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
ensigns سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensign سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
led line خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
prows کشتی عرشه کشتی
prow کشتی عرشه کشتی
strop ریل بندیهای داخل هواپیمابرای اتصال کابل چتر حامل بار
re issuable notes اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
igniting اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignite اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignited اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
ignites اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
offensive weapon در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
flash tube لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
wrestling کشتی
hulk کشتی
vessels کشتی
vessel کشتی
carina کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com