English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
Search result with all words
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
Other Matches
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
shippable قابل کشتی رانی
aerostation کشتی رانی هوایی
sailing orders دستور کشتی رانی
seaworthy قابل کشتی رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
shipping company شرکت کشتی رانی
innavigable غیرقابل کشتی رانی
cabotage کشتی رانی ساحلی
nautically از لحاظ کشتی رانی
coasting کشتی رانی در طول ساحل
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
ferrybridge کشتی ای که قطار راه اهن راازروی رودخانه یاخلیج میبرد
snag boat کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
afflux خیزاب بالاامدن سطح اب رودخانه بوسیله کاهش عرض رودخانه
up the river سوی سر چشمه رودخانه بطرف بالای رودخانه
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
liman خلیج مصب رودخانه مدخل رودخانه
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
crural رانی
rani رانی
ranee رانی
femoral رانی
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
voluptuously باشهوت رانی
repression واپس رانی
wheelchairs ویلچر رانی
yachting قایق رانی
voluptuousness شهوت رانی
wheelchair ویلچر رانی
ejection بیرون رانی
motoring اتومبیل رانی
canoes قایق رانی
d. of a speech سخن رانی
canoe قایق رانی
oratorship سخن رانی
oarsmanship کرجی رانی
salaciousness شهوت رانی
salacity شهوت رانی
inguinal کشاله رانی
extrusion روزن رانی
river رودخانه
river clay گل رودخانه
rever رودخانه
river gravel شن رودخانه
rivers رودخانه
river line خط رودخانه
glacier رودخانه یخ
glaciers رودخانه یخ
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
regattas مسابقه کرجی رانی
lectureship سمت سخن رانی
regatta مسابقه کرجی رانی
salaciously از روی شهوت رانی
lectureships سمت سخن رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
pawn push پیاده رانی شطرنج
pawn roller پیاده رانی شطرنج
ease all درکرجی رانی ایست
pultrusion process فرایند کشش رانی
drive way مسیر اتومبیل رانی
auto drome پیست اتومبیل رانی
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
to give a lecture سخن رانی کردن
extrudate محصول روزن رانی
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
platforms سخن رانی کردن
platform سخن رانی کردن
harness race مسابقه ارابه رانی
to go on the stump سخن رانی کردن
libidinously از روی شهوت رانی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
ox goad نیزه گاو رانی
boat قایق رانی کردن
boats قایق رانی کردن
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
river bank ساحل رودخانه
strand لایه رودخانه
river profile نیمرخ رودخانه
strands لایه رودخانه
river beds بستر رودخانه
river banks ساحل رودخانه
bottom ice یخ کف دریاچه یا رودخانه
conferva علف رودخانه
head stream سرچشمه رودخانه
headwater بالادست رودخانه
riverine سواحل رودخانه
riverbed بستر رودخانه
riverward بطرف رودخانه
river bed بستر رودخانه
ostiary دهانه رودخانه
river mouth دهانه رودخانه
bight پیچ رودخانه
an open river رودخانه باز
alpheus رب النوع رودخانه
low water فروکش اب رودخانه
streams رودخانه ابراهه
streamed رودخانه ابراهه
along the river درامتداد رودخانه
riparian ساحل رودخانه زی
stream رودخانه ابراهه
euphrates رودخانه فرات
lethe اب رودخانه بزرخ
levee کناره رودخانه
upstream بالای رودخانه
river trip مسافرت رودخانه ای
river trip گردش رودخانه ای
stethe ساحل رودخانه
potamology مبحث رودخانه ها
by water از راه رودخانه
river line خط ساحل رودخانه
the karoon river رودخانه کارون
fork of ... river شاخه رودخانه ...
the river karoon رودخانه کارون
water system رودخانه و شعبات ان
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
active emf نیروی برق رانی موثر
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
fluviatic پیداشده رودخانه رودخانهای
interamnian واقع در میان دو رودخانه
forced crossing عبور اجباری از رودخانه
white water ابشارهای کوتاه رودخانه
head water بالای رودخانه بالارود
excavation in river bed خاکبرداری در بستر رودخانه
fluvial زیست کننده در رودخانه
levee دیواره ساحلی رودخانه
eyot جزیره کوچک در رودخانه
keelboatman کرجی بان رودخانه
ferryboats قایق عبور از رودخانه
ferryboat قایق عبور از رودخانه
span پل زدن روی رودخانه
spanned پل زدن روی رودخانه
spanning پل زدن روی رودخانه
spans پل زدن روی رودخانه
head water قسمت بالادست رودخانه
sluggish stream رودخانه با جریان کند
styx رودخانه عالم اسفل
keelboat قایق پهن رودخانه
naiad حوری موجددریاچه رودخانه
bank effect اثر کناره رودخانه
near bank ساحل نزدیک رودخانه
niagara رودخانه و ابشار نیاگارا
basin area حوزه ابریز رودخانه
bayou شاخه فرعی رودخانه
deliberate crossing عبور با فرصت از رودخانه
hasty crossing عبور تعجیلی از رودخانه
chutes شیب تند رودخانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com