English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
aerostation کشتی رانی هوایی
Other Matches
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
innavigable غیرقابل کشتی رانی
nautically از لحاظ کشتی رانی
cabotage کشتی رانی ساحلی
sailing orders دستور کشتی رانی
seaworthy قابل کشتی رانی
shippable قابل کشتی رانی
shipping company شرکت کشتی رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
coasting کشتی رانی در طول ساحل
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
air ship کشتی هوایی
ship کشتی هوایی هواپیما
ships کشتی هوایی هواپیما
dirigible کشتی هوایی بالن
blimp نوعی کشتی هوایی غیرصلب
zeppelin کشتی هوایی ا لمانی بالون
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
pans در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
pan- در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
rani رانی
crural رانی
ranee رانی
femoral رانی
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
voluptuously باشهوت رانی
ejection بیرون رانی
wheelchair ویلچر رانی
voluptuousness شهوت رانی
inguinal کشاله رانی
yachting قایق رانی
wheelchairs ویلچر رانی
extrusion روزن رانی
repression واپس رانی
canoes قایق رانی
canoe قایق رانی
salacity شهوت رانی
oarsmanship کرجی رانی
salaciousness شهوت رانی
motoring اتومبیل رانی
d. of a speech سخن رانی
oratorship سخن رانی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
harness race مسابقه ارابه رانی
extrudate محصول روزن رانی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
pawn roller پیاده رانی شطرنج
platform سخن رانی کردن
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
pultrusion process فرایند کشش رانی
ox goad نیزه گاو رانی
ease all درکرجی رانی ایست
pawn push پیاده رانی شطرنج
auto drome پیست اتومبیل رانی
libidinously از روی شهوت رانی
to give a lecture سخن رانی کردن
to go on the stump سخن رانی کردن
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
salaciously از روی شهوت رانی
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
platforms سخن رانی کردن
drive way مسیر اتومبیل رانی
lectureships سمت سخن رانی
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
regattas مسابقه کرجی رانی
boat قایق رانی کردن
boats قایق رانی کردن
lectureship سمت سخن رانی
regatta مسابقه کرجی رانی
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
active emf نیروی برق رانی موثر
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
starter راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
eloge سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
kite track مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com