English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English Persian
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
Other Matches
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند .
privateer کشتی مسلح
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
roll forward , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
public ship کشتی حمل و نقل و مسافربر دولتی
federal privacy act قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
rule نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
tax deduction تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
levee en masse عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
ballast هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
statute of fraud قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
capital ship کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
make a diplomatic representation به دولتی تذکر دادن یا توجه دولتی را به موضوعی جلب کردن
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
notification عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
Roman law مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
liberty civil ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
precedence قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
the funds قرضه دولتی سهام وام دولتی
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
obstructionist کسیکه برای جلوگیری
in order to prevent برای جلوگیری کردن
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
copy protect یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
dykes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dyke دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
to avoid distortion of the results [produced] by ... برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
dikes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
kyanize باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی
protocol سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
protocols سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
crown debt طلب دولتی بستانکاری دولتی
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
syntax مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
bailout کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
sunscreen کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
sunscreens کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی
buffer امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
boundaries جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
fly net پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس
maintenance مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی
boundary جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
gaiting strap تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
infibulation چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع
bulk head دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
knowledge وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
spill wind سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to take action to prevent [stop] such practices اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
windbreak درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
windbreaks درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
twelve tables الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
to rough a horse's shoes میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
fail safe system سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم
radiation shield وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند
sealsking نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
encoding روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
normal روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
conventions استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
convention استاندارها یا قوانین آشنا که برای ایجاد سازگاری نرم افزار یا سخت افزار باید دنبال شوند
derivation graph ساختار پایگاه داده سراسری که حاوی اطلاعات قوانین و مسیر هایی برای یافتن داده است
bacteriolysis مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
anti spin سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد
control lock وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
wire locking بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
armed services قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
boat train [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
semaphore مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com