English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
dhow کشتی یک دکلی عربی
Other Matches
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
Arabic عربی
Arabs عربی
Arab عربی
araby عربی
saracenic عربی
moresque عربی
Arabian عربی
Arabic numeral عدد عربی
acaain or acacine صمغ عربی
proto arabic عربی بدوی
sarcacenic عربی اسلامی
Arabic فرهنگ عربی
arabic gum صمغ عربی
arabesque نقش عربی یا اسلامی
kohl اسب اصیل عربی
united arab republic جمهوری متحده عربی
United Arab Emirates امارات متحده عربی
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
arabist عالم بزبان و علوم عربی
morisco عرب اسپانیولی ارایش عربی
gum senegal یکجورصمغ عربی که ازسنگال می اورند
alphanumeric حروف روی و اعداد عربی
acacine اکاکیا درخت صمغ عربی
acacia اکاکیا درخت صمغ عربی
acacias اکاکیا درخت صمغ عربی
alphanumeric دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
Arabic زبان تازی زبان عربی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
carina کشتی
carinae کشتی
catch کشتی کج
aft در پس کشتی
sail ho! کشتی !کشتی !
hulk کشتی
bottom کشتی
puppis کشتی دم
foreship سر کشتی
vessels کشتی
ark کشتی
vessel کشتی
argo کشتی
ship haven یک کش کشتی
bilge اب ته کشتی
wrestling کشتی
by water با کشتی
bottoms کشتی
boarded کشتی
ship کشتی
hulks کشتی
on the water در کشتی
ships کشتی
flattest پل کشتی
flat پل کشتی
on board a ship در کشتی
on shipboard در کشتی
deck پل کشتی
decked پل کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
afloat در کشتی
decks پل کشتی
on the sea در کشتی
board کشتی
collier کشتی
sterner عقب کشتی
wreck کشتی شکستگی
stern عقب کشتی
wrecks کشتی شکستگی
wrecking کشتی شکستگی
flagships کشتی دریادار
battleships کشتی جنگی
steamship کشتی بخاری
steamship کشتی بخار
battleship کشتی جنگی
stranding به گل نشستن کشتی
steamboat کشتی بخار
steam ship کشتی بخار
patrol کشتی اکتشافی
patrolled کشتی اکتشافی
patrolling کشتی اکتشافی
steam boat کشتی بخار
flagship کشتی دریادار
tender ship کشتی تدارکاتی
patrols کشتی اکتشافی
wrech کشتی شکستگی
docks تعمیرگاه کشتی
berth خوابگاه کشتی
berthed خوابگاه کشتی
berthing خوابگاه کشتی
berths خوابگاه کشتی
training ship کشتی اموزشی
towboat کشتی یدک کش
double-decker کشتی دوعرشهای
double-deckers کشتی دوعرشهای
strand به گل نشستن کشتی
docked تعمیرگاه کشتی
dock تعمیرگاه کشتی
cargoes محموله کشتی
dockyard تعمیرگاه کشتی
wrech کشتی شکسته
dockyards تعمیرگاه کشتی
wrecked کشتی شکسته
war vessel کشتی جنگی
war ship کشتی جنگی
shipbuilding کشتی سازی
tramp vessel کشتی ازاد
tramp steamer کشتی ازاد
cargo محموله کشتی
strands به گل نشستن کشتی
topsldes بادخوربدنه کشتی
motor vessel کشتی موتوری
the ship leaks کشتی اب تو میدهد
the ship is in d. کشتی در خطراست
wrestling کشتی گیری
shipwreck کشتی شکستگی
the rudder of a ship سکان کشتی
shipwrecked کشتی شکستگی
the roll of a ship غلت کشتی
shipwrecks کشتی شکستگی
tricks فن و بندهای کشتی
fob تحویل کشتی
bosuns افسر کشتی
to take ship با کشتی بردن
three point فن 3 امتیازی کشتی
troopship کشتی سرباز بر
the ship was wrecked کشتی شکست
tonnage فرفیت کشتی
bulkhead تیغه در کشتی
bulkheads تیغه در کشتی
bo's'n افسر کشتی
bos'n افسر کشتی
bosun افسر کشتی
the enemy کشتی دشمن
sternest عقب کشتی
cockswain پیشکارکارکنان کشتی
deck seamanship ملوان پل کشتی
pancratist کشتی گیر
packet boat کشتی نامه بر
doutful category کشتی مشکوک
dressing ship تزیین کشتی
on shipboard سوار کشتی
exs تحویل از کشتی
on board a ship سوار کشتی
ferry boat کشتی گذاره
lime juicer کشتی انگلیسی
fire ship کشتی اتش زن
flag ship کشتی پیشرو
ocean greyhound کشتی تندرو
noah's a کشتی نوح
deck plan افق پل کشتی
deck plan صفحه پل کشتی
deck gang ملوان پل کشتی
combatant vessel کشتی جنگی
commercial marine کشتی تجاری
commondo ship کشتی نیروبر
predial or prae کشتی روستایی
cook house اشپزخانه کشتی
pleasure boat کشتی تفرجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com