Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
heuristic
کشف کننده اکتشافی
Search result with all words
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
Other Matches
explorative
اکتشافی
exploratory
اکتشافی
patrolled
کشتی اکتشافی
patrolling
کشتی اکتشافی
patrols
کشتی اکتشافی
heuristic
بحث اکتشافی
probative
ازمایشی اکتشافی
probatory
ازمایشی اکتشافی
exploratory test hole
چاه اکتشافی
pilot ballon
بالون اکتشافی
photoreconnaissance
عکسبرداری اکتشافی
reconnaissance flight
هواپیمای اکتشافی
patrol
کشتی اکتشافی
exploration
سیاحت اکتشافی
detection range
برد اکتشافی
heuristic method
روش اکتشافی
locator beacon
برج اکتشافی
detection range
قدرت اکتشافی
safari
سیاحت اکتشافی درافریقا
discovery teaching method
روش اموزش اکتشافی
reconnoitres
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitred
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitre
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitring
عملیات اکتشافی کردن
vedette
کشتی اکتشافی کوچک
reconnoiters
عملیات اکتشافی کردن
safaris
سیاحت اکتشافی درافریقا
reconnoitering
عملیات اکتشافی کردن
reconnoitered
عملیات اکتشافی کردن
reconnoiter
عملیات اکتشافی کردن
fluxway cost
هزینه تهیه مدار اکتشافی مین
scout
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouts
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
scouted
عملیات اکتشافی کردن پوییدن دیده بان
characteristic detection width
عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
sea bat
نوعی هلیکوپتر ضد زیردریایی که دارای سونار اکتشافی واژدر صوتی است
prevention of stripping
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
hunter track
مسیر اکتشافی کشتی مین یاب یا مامور کشف و خنثی کردن مین
exploratory hunting
عملیات اکتشافی و خنثی کردن مین یا مین روبی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
air search attack unit
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
air survey photography
عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
mauler
له کننده
fillets
پر کننده
fizzy
کف کننده
filleting
پر کننده
fillet
پر کننده
deflective
کج کننده
surfy
کف کننده
mitigative
کم کننده
filleted
پر کننده
solver
حل کننده
deletive
حک کننده
swooner
غش کننده
hopper
لی لی کننده
crepitant
خش خش کننده
thinner
کم کننده
renunciant
رد کننده
skittish
رم کننده
repudiationist
رد کننده
hoppers
لی لی کننده
abjurer or abjuror
کننده
renunciant
کننده
jaberer
پچ پچ کننده
refuser
رد کننده
mitigatory
کم کننده
crusher
له کننده
refutative
رد کننده
refutatory
رد کننده
syncopator
غش کننده
mumbler
من من کننده
doer
کننده
noncommittal
رد کننده
fillers
پر کننده
filler
پر کننده
attenuant
اب کننده
benders
خم کننده
bidder
کننده
puffer
پف کننده
bender
خم کننده
bidders
کننده
wheezy
خس خس یا خر خر کننده
wheeziest
خس خس یا خر خر کننده
rebutter
رد کننده
commulator
یک سو کننده
doers
کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com