Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
The English speaking-countries.
کشورهای انگلیسی زبان
Other Matches
anglicism
اصطلاح زبان انگلیسی انگلیسی مابی
english speaking
انگلیسی زبان
British
زبان انگلیسی
The English - speaking world.
دنیای انگلیسی زبان
old english
زبان انگلیسی قدیم
English is not a hard language .
انگلیسی زبان سختی نیست
british english
زبان انگلیسی رایج درانگلستان
english speaking people
مردم یا ملل انگلیسی زبان
how can I learn English
چگونه می توانم یادگیری زبان انگلیسی
american english
زبان انگلیسی که در امریکابان تکملم میشود
p
شانزدهمین حرف الفبای زبان انگلیسی
to tutor somebody in English
به کسی درس خصوصی در زبان انگلیسی دادن
Pidgin English
<idiom>
انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
qwerty
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
developed countries
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
advanced countries
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
anglicization
انگلیسی منشی اتصاف بصفات و خصوصیات انگلیسی
developing countries
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
lime juicer
ملوان انگلیسی انگلیسی
anglicizing
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicizes
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicized
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicising
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicises
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicize
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
anglicised
انگلیسی ماب شدن انگلیسی ماب کردن
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
free world
کشورهای غیرکمونیست
developed market economy countries
کشورهای مرفه
industrial nations
کشورهای صنعتی
poor countries
کشورهای فقیر
less developed contries
کشورهای کم رشد
overseas
کشورهای بیگانه
uncomitted countries
کشورهای غیرمتعهد
allied
کشورهای هم پیمان
development countries
کشورهای قابل توسعه
backward countries
کشورهای عقب مانده
retarded countries
کشورهای عقب مانده
Underdeveloped ( backward) countries .
کشورهای عقب افتاده
third world countries
کشورهای جهان سوم
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
capitalist countries
کشورهای سرمایه داری
international
مربوط به کشورهای مختلف
developing countries
کشورهای در حال توسعه
the united states of america
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
allied headquarters
قرارگاه کشورهای هم پیمان
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
federalization
تشکیل کشورهای متحد
pan americanism
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
orients
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
federate
تشکیل کشورهای متحد دادن
commonwealths
کشورهای مشترک المنافع جمهور
commonwealth
کشورهای مشترک المنافع جمهور
orient
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
commonwealth games
جام کشورهای مشترک المنافع
overseas income
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
third world economies
اقتصاد کشورهای جهان سوم
federating
تشکیل کشورهای متحد دادن
reactions from abroad
واکنش مردم در کشورهای خارجی
federated
تشکیل کشورهای متحد دادن
federates
تشکیل کشورهای متحد دادن
OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
Arabic
زبان تازی زبان عربی
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
glib
چرب زبان زبان دار
isolationist
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
oil rich countries
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
trade follows the flag
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
country file
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
pax britannica
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
e r p
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
satellite
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
the big four
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
Comparison with other countries is extremely interesting.
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
first world
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
dumping
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
christian era
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
rio treaty
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
nordic council
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
Englishwoman
انگلیسی
Britons
انگلیسی
English
انگلیسی
knuckle bow
انگلیسی
knuckle guard
انگلیسی
Briton
انگلیسی
english woman
زن انگلیسی
Englishwomen
انگلیسی
Englishmen
انگلیسی
limey
انگلیسی
limeys
انگلیسی
Englishman
انگلیسی
British
انگلیسی
Britisher
انگلیسی
johnny
انگلیسی
Britishers
انگلیسی
english system
سیستم انگلیسی
ale
ابجو انگلیسی
redcoat
سرباز انگلیسی
arabic numeral
اعداد انگلیسی
cleat knob
دگمه انگلیسی
king's english
انگلیسی اصیل
association croquet
کروکه انگلیسی
is a monetary sign
انگلیسی است
cleat
عایق انگلیسی
anglicization
انگلیسی مابی
In simple (plain) English.
به انگلیسی ساده
tommy atkins
سرباز انگلیسی
in plain english
به انگلیسی ساده
HMS
کشتی انگلیسی
lime juicer
کشتی انگلیسی
anglophile
انگلیسی دوست
middle english
انگلیسی تا 0051میلادی
jardin anglais
باغ انگلیسی
english billiards
بیلیارد انگلیسی
johnny
مرد انگلیسی
after the english f.
به سبک انگلیسی ها
english self taught
خوداموز انگلیسی
English altar
محراب انگلیسی
english opening
گشایش انگلیسی
english words
واژه ها یا لغات انگلیسی
unite
سکه قدیم انگلیسی
uniting
سکه قدیم انگلیسی
half and half
نوعی ابجو انگلیسی
structured english
انگلیسی ساخت یافته
broken english
انگلیسی دست و پا شکسته
zed
تلفظ انگلیسی حرف Z
English bond
آجر چینی انگلیسی
anglo saxon
نژاد انگلیسی وساکنسونی
eeglish persian dictionary
فرهنگ انگلیسی به فارسی
anglicise
انگلیسی ماب شدن
anglicise
انگلیسی ماب کردن
unites
سکه قدیم انگلیسی
limeys
سرباز یا ملوان انگلیسی
limey
سرباز یا ملوان انگلیسی
large white
خوک سفید انگلیسی
He is good at English.
انگلیسی اش خوب است
english thread
پیچ و مهره انگلیسی
draughty
املای انگلیسی واژهی drafty
thoroughbred
هر نوع اسب انگلیسی اصیل
g
حرف هفتم الفبای انگلیسی
draftier
املای انگلیسی واژهی drafty
draftiest
املای انگلیسی واژهی drafty
o
پانزدهمین حرف الفبای انگلیسی
S, s (S's, s's)
حرف نوزدهم الفبای انگلیسی
E, e (E's, e's)
حرف پنجم الفبای انگلیسی
gringo
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
gringos
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی
draughtier
املای انگلیسی واژهی drafty
s
نوزدهمین حرف الفبای انگلیسی
d
حرف چهارم الفبای انگلیسی
draughtiest
املای انگلیسی واژهی drafty
anglicises
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
anglicised
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
thoroughbreds
هر نوع اسب انگلیسی اصیل
k
یازدهمین حرف الفبای انگلیسی
D, d (D's, d's)
حرف چهارم الفبای انگلیسی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com