Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
Morocco
کشور مغرب
Other Matches
zephyrs
باد مغرب نسیم باد مغرب
zephyr
باد مغرب نسیم باد مغرب
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
west
مغرب
sunset
مغرب
west
<adj.>
مغرب
sunsets
مغرب
occident
مغرب
occident
مغرب زمین
west
مغرب زمین
evening pragen
نماز مغرب
westward
در جهت مغرب
westbound
مسافر مغرب
wester
باد مغرب
vespers
نماز مغرب
westerly
در جهت مغرب
westwards
در جهت مغرب
hesper
ستاره مغرب
favonian
وابسته به باد مغرب
lobo
گرگ مغرب امریکا
vesperal
شامگاهی نماز مغرب
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
westerner
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerners
غربی وابسته به مغرب یا باختر
western
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westerns
غربی وابسته به مغرب یا باختر
westward
بسوی باختر بطرف مغرب
westwards
بسوی باختر بطرف مغرب
westernization
فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
stating
کشور
common wealth
کشور
stated
کشور
nations
کشور
territory
کشور
soils
کشور
soiling
کشور
soil
کشور
country
کشور
realms
کشور
realm
کشور
territories
کشور
nation
کشور
land n
کشور
states
کشور
state
کشور
state-
کشور
countries
کشور
fatherland
کشور
fatherlands
کشور
Cameroon
کشور کامرون
Libya
کشور لیبی
Costa Rica
کشور کاستاریکا
Colombia
کشور کلمبیا
Luxembourg
کشور لوکزامبورگ
Cambodia
کشور کامبوج
Cuba
کشور کوبا
Malawi
کشور مالاوی
Finland
کشور فنلاند
Guyana
کشور گیانا
Ghana
کشور غنا
Ghana
کشور گانا
Great Britain
کشور انگلیس
cloud-cuckoo-land
کشور پریون
Jamaica
کشور جامائیکا
Guatemala
کشور گواتمالا
Indonesia
کشور اندونزی
Gabon
کشور گابن
Fiji
کشور فیجی
Djibouti
کشور جی بوتی
Lesotho
کشور لسوتو
Laos
کشور لائوس
Kuwait
کشور کویت
Kiribati
کشور کیریباتی
Eire
کشور ایرلند
Hungary
کشور مجارستان
Kenya
کشور کنیا
Honduras
کشور هندوراس
Botswana
کشور بوتسوانا
land of the rising sun
کشور ژاپن
Liberia
کشور لیبریا
midland
داخله کشور
ottoman
کشور عثمانی
oversea
خارج از کشور
per pais
بوسیله کشور
respublica
جمهوری کشور
respublica
کشور جمهوری
Korea
کشور کره
kingdom
کشور قلمروپادشاهی
high court of
دیوانعالی کشور
Holland
کشور هلند
home country
کشور اصلی
host country
کشور میزبان
host nation
کشور میزبان
independency
کشور مستقل
Ecuador
کشور اکوادر
sea power
کشور دریایی
secretary of state for home affairs
وزیر کشور
Andorra
کشور آندورا
Angola
کشور انگولا
Argentina
کشور آرژانتین
Bahamas
کشور باهاما
Bahrain
کشور بحرین
Bangladesh
کشور بنگلادش
Belize
کشور بلیز
Bhutan
کشور بوتان
Albania
کشور آلبانی
traitor to the countruy
خائن کشور
sending state
کشور فرستنده
southland
کشور نیمروز
Spain
کشور اسپانیا
the play of europe
کشور سویس
the superme court
دیوانعالی کشور
the youth of the country
جوانان کشور
theocrat
خداوند کشور
traitor to one's country
خائن به کشور
Burma
کشور برمه
Malaysia
کشور مالزی
neighbouring country
[British E]
کشور همسایه
neighboring state
[American E]
کشور همسایه
bordering country
کشور همسایه
interior ministry
وزارت کشور
in these parts
<adv.>
در این کشور
in this country
<adv.>
در این کشور
Hungary
مجارستان
[کشور]
Maldives
کشور مالدیو
Oman
کشور عمان
Pakistan
کشور پاکستان
Paraguay
کشور پاراگوئه
Peru
کشور پرو
Philippines
کشور فیلیپین
Portugal
کشور پرتغال
Qatar
کشور قطر
Zimbabwe
کشور زیمبابوه
Nigeria
کشور نیجریه
Niger
کشور نیجر
Nicaragua
کشور نیکاراگوا
Mali
کشور مالی
Mexico
کشور مکزیک
Mozambique
کشور موزامبیک
Myanmar
کشور میانمار
Namibia
کشور نامیبی
Namibia
کشور نامیبیا
Nepal
کشور نپال
New Zealand
کشور زلاندنو
Rwanda
کشور رواندا
Senegal
کشور سنگال
Sierra Leone
کشور سیرالئون
Uganda
کشور اوگاندا
Ukraine
کشور اوکرانی
Uruguay
کشور اوروگوئه
Venezuela
کشور ونزوئلا
Vietnam
کشور ویتنام
Zambia
کشور زامبیا
Tunisia
کشور تونس
Togo
کشور توگو
Thailand
کشور تایلند
Singapore
کشور سنگاپور
Somalia
کشور سومالی
Sri Lanka
کشور سریلانکا
Sudan
کشور سودان
Suriname
کشور سورینام
Swaziland
کشور سوازیلند
Sweden
کشور سوئد
Tanzania
کشور تانزانیا
attack origine
کشور اغازکننده تک
fairylands
کشور پریان
fairyland
کشور پریان
department of the enterior
وزارت کشور
Canada
کشور کانادا
Egypt
کشور مصر
traitors
خائن به کشور
traitor
خائن به کشور
treason
خیانت به کشور
nationwide
در سرتاسر کشور
expulsions
اخراج از کشور
expulsion
اخراج از کشور
Czechoslovakia
کشور چکوسلواکی
mother countries
کشور اصلی
mother country
کشور اصلی
assyria
کشور اشور
Home Office
وزارت کشور
America
کشور امریکا
dependency
کشور غیرمستقل
dependencies
کشور غیرمستقل
country of origin
کشور مبداء
turkeys
کشور ترکیه
turkey
کشور ترکیه
abroad
خارج از کشور
inland
درون کشور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com