Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
donee country
کشور کمک گیرنده
Other Matches
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
backward
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backwards
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
request
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
prehensorial
گیرنده
payee
گیرنده
receptors
گیرنده
receptor
گیرنده
fetching
گیرنده
receiver
گیرنده
payees
گیرنده
addressee
گیرنده
prehensory
گیرنده
sensor
گیرنده
recipient
گیرنده
recipients
گیرنده
reciever
گیرنده
accipient
گیرنده
reciptacle
گیرنده
receivers
گیرنده
addressees
گیرنده
acceptor
گیرنده
catchier
گیرنده
adopter
گیرنده
consignee
گیرنده
catchiest
گیرنده
assignee
گیرنده
catchy
گیرنده
barrage reception
سد گیرنده
grantee
گیرنده
catcher
گیرنده
prehensile
گیرنده
touching
گیرنده
getter
گیرنده
consignee
گیرنده امانت
exempted , adressee
گیرنده استثنایی
crystal set
گیرنده اشکارساز
interoceptor
گیرنده درونی
exteroceptor
گیرنده برونی
offtake canal
کانال گیرنده
feoffee
گیرنده تیول
clocker
گیرنده وقت
pledgee
وثیقه گیرنده
communication receiver
گیرنده مخابرات
nociceptor
گیرنده درد
concluder
نتیجه گیرنده
interoceptor
گیرنده احشایی
decision maker
تصمیم گیرنده
donee
هبه گیرنده
donee
گیرنده هدیه
photoreceptor
گیرنده نور
comprehensive
فرا گیرنده
jam
سد گیرنده پاس
donee
گیرنده هبه
distilling receiver
گیرنده تقطیر
distance receptor
گیرنده دوربرد
jammed
سد گیرنده پاس
enteroceptor
گیرنده احشایی
enteroceptor
گیرنده درونی
jams
سد گیرنده پاس
pledgee
رهن گیرنده
passcatcher
گیرنده پاس
opiate receptor
گیرنده افیونی
pawnee
رهن گیرنده
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
payee
گیرنده وجه
bailee
تحویل گیرنده
auto radio
گیرنده اتومبیل
high fidelity receiver
گیرنده رابط
payees
گیرنده وجه
amateur receiver
گیرنده اماتور
acceptor level
تراز گیرنده
borrower
قرض گیرنده
borrowers
وام گیرنده
borrowers
قرض گیرنده
determiners
تصمیم گیرنده
baroreceptor
گیرنده فشار
beat receiver
گیرنده تداخلی
mortgagee
رهن گیرنده
mechanic recepter
گیرنده مکانیکی
fondler
اغوش گیرنده
cessionary
انتقال گیرنده
loanee
وام گیرنده
cell receptor
گیرنده سلولی
iterant
ازسر گیرنده
itching palm
دست گیرنده
decreasing
نقصان گیرنده
catch of guage
گیرنده بارانسنج
inductance
گیرنده انرژی
borrower
وام گیرنده
bribee
رشوه گیرنده
grabber hand
دست گیرنده
grantee
انتقال گیرنده
determiner
تصمیم گیرنده
revenger
انتقام گیرنده
volumetric receptor
گیرنده حجمی
television receiver
گیرنده تلویزیونی
radio receiver
گیرنده رادیویی
trainee
تعلیم گیرنده
trainees
تعلیم گیرنده
thermoreceptor
گیرنده دمایی
receiver
گیرنده رادیویی
receiver
فرف گیرنده
tither
عشر گیرنده
two valve receiver
گیرنده دو لامپی
receiving set
گیرنده رادیویی
striking
موثر گیرنده
strikingly
موثر گیرنده
rejuvenescent
جوانی از سر گیرنده
receiving set
دستگاه گیرنده
single circuit receiver
گیرنده یک مداره
sound probe
گیرنده صوتی
receivers
دستگاه گیرنده
tube receiver
گیرنده لامپی
transceiver
فرستنده و گیرنده
proprioceptor
گیرنده عضلانی
receiver
دستگاه گیرنده
prepossessing
گیرنده جالب
acquisitive
فرا گیرنده
receiving antenna
انتن گیرنده
receivers
فرف گیرنده
receivers
گیرنده رادیویی
transferee
انتقال گیرنده
transferee
تحویل گیرنده
transreceiver
فرستنده و گیرنده
receiver output volume
شدت صوت گیرنده
borrower
عاریه گیرنده مقترض
annuitant
گیرنده مستمری سالیانه
alienee
گیرنده مال موردانتقال
iterative
ازسر گیرنده تکراری
receiver gating
ولت افزایی گیرنده
directional reciever
گیرنده جهت دار
borrowers
عاریه گیرنده مقترض
marginal borrower
وام گیرنده نهائی
addresses
نشانی گیرنده پیام
long wave receiver
گیرنده موج بلند
addressed
نشانی گیرنده پیام
address
نشانی گیرنده پیام
mains receiving set
دستگاه گیرنده شبکه
printing receiving apparatus
دستگاه گیرنده ثبات
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
receptors
ستاره مساعد گیرنده
receptor
ستاره مساعد گیرنده
zero beat
تنظیم موج گیرنده
periclinal
ازهمه سو شیب گیرنده
determinants
تصمیم گیرنده عاجز
determinant
تصمیم گیرنده عاجز
color zones
مناطق گیرنده رنگ
d.c. reciever
گیرنده جریان دائم
platforms
رسانگر حامل گیرنده
platform
رسانگر حامل گیرنده
receiver
دستگاه گیرنده بی سیم
receivers
دستگاه گیرنده بی سیم
holder
گیرنده اشغال کننده
consignee
گیرنده کالای ارسالی
overtaking vessel
شناوه سبقت گیرنده
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
pressure points
نقطههای گیرنده فشار
superheterodyne receiver
گیرنده سوپر هترودین
holders
گیرنده اشغال کننده
decision making unit
واحد تصمیم گیرنده
feoffee
زعیم انتقال گیرنده
catcher
فرفرههای گیرنده محصول
pyrophorous
اتش گیرنده مجاورت هوا
large hande a
دارای دست بگیر گیرنده
broadcast
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
remittee
گیرنده وجه فرستاده شده
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
broadcasts
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
prehensive
گیرنده دارای قوه قبض
carrige forward
کرایه به عهده گیرنده کالا
exempted , adressee
گیرنده معاف از اجرای دستور
receptors
دستگاه گیرنده وان حمام
receptor
دستگاه گیرنده وان حمام
donatory
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
aurigae
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
price taker
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
responsor
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
grantee
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
auriga
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
to address
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
high fidelity
دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com