English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
sledge کشوی عاید و دافع توپ
sledges کشوی عاید و دافع توپ
Search result with all words
sleigh درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
gun slide دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
Other Matches
sliding door در کشوی
sliding wedge کشوی متحرک
control slide کشوی کنترل
cross slide کشوی لغزنده عرضی
recuperation عاید
recuperator عاید
counter recoil دستگاه عاید
recuperator دستگاه عاید
sleighs سرسره عاید ودافع
sleigh سرسره عاید ودافع
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
water repellent دافع اب
water proof دافع اب
repeller دافع
hydragogue دافع اب
propulsive دافع
preclusive دافع
dejectory دافع
eductor دافع
ejaculatory دافع
expulsive دافع
repulsive دافع
waterproof دافع اب
loathsome دافع
waterproofs دافع اب
repellent دافع
repellents دافع
waterproofed دافع اب
recoil cylinder استوانه دافع
recoil system سیستم دافع
preventively بطور دافع
exterminators دافع حشرات
muzzle brake دافع دهانه
exterminator دافع حشرات
self repelling دافع همدیگر
buffer body بدنه دافع
bombproof دافع بمب
bechic دافع سرفه
forbidding دافع ناخوانده
icteric دافع یرقان
recoil system دستگاه دافع توپ
buffer دافع اطاق خرج
loathful دافع بیرغبت سازنده
larvicide دافع کرم حشره
repulsively بطور زننده یا دافع
expellant خارج کننده دافع
expellent خارج کننده دافع
acopic دافع خستگی و کوفتگی
antasthmatic دافع تنگی نفس
ischuretic دافع حبس پول
counter recoil cylinder استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
rejecter دافع دستگاه دفع پارازیت
fungicide ماده دافع یا نابودکننده قارچ
rejector دافع دستگاه دفع پارازیت
fungicides ماده دافع یا نابودکننده قارچ
counter recoil عمل عاید عمل عودت لوله
muzzle compensator دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
muzzle bell دافع دهانه شیپوری لوله توپ
emunctory مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
deodorants برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorant برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anthelmintic دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
it is proof against cold سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
oil buffer ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
insecticidal دافع حشره مربوط به حشره کشی
weedicide علف کش داروی دافع علف هرز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com