English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
chaplain کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
Other Matches
he is in the know اطلاع ویژه دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
sacerdocy کشیشی :مقام کشیشی
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
meeting house عبادتگاه
mninster دیر عبادتگاه رئیس راهبان کلیسا
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
sacerdotal کشیشی
sacerdotage کشیشی
priesthood کشیشی
chaplainship کشیشی
pastorship کشیشی
abbatial راهبی کشیشی
zucchetta عرقچین کشیشی
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
priest روحانی کشیشی کردن
priests روحانی کشیشی کردن
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
secularised از قید کشیشی ورهبانیت رها شدن
secularising از قید کشیشی ورهبانیت رها شدن
secularizing از قید کشیشی ورهبانیت رها شدن
secularize از قید کشیشی ورهبانیت رها شدن
secularises از قید کشیشی ورهبانیت رها شدن
secularized از قید کشیشی ورهبانیت رها شدن
secularizes از قید کشیشی ورهبانیت رها شدن
idiocrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
devil's advocates کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
devil's advocate کشیشی که اعمال و سوابق مردهای را که قرار است تقدیس شده و saint شود به طور انتقادی بررسی میکند تامبادا عیبی از قلم افتاده باشد
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
expresses ویژه
specifics ویژه
specially ویژه
paticular ویژه
special character ویژه
extra special ویژه
idiocrasy ویژه
peculiar ویژه
particular ویژه
specialist ویژه گر
adhoc ویژه
prerogatives حق ویژه
prerogative حق ویژه
specialists ویژه گر
specific ویژه
specific humidity نم ویژه
particulars ویژه
nets ویژه
net ویژه
privilege حق ویژه
experts ویژه گر
expert ویژه گر
priviege حق ویژه
expressed ویژه
special <adj.> ویژه
extra <adj.> ویژه
special ویژه
nett ویژه
expressing ویژه
express ویژه
specific gravities گرانی ویژه
idioms تعبیر ویژه
idiom تعبیر ویژه
specific gravity گرانی ویژه
characteristics نشان ویژه
idioms زبان ویژه
conizance نشان ویژه
rarely بااستادی ویژه
idiom زبان ویژه
special effects جلوههای ویژه
extraordinary meeting نشست ویژه
eigenfunction ویژه تابع
eigenvalue ویژه مقدار
characteristic number ویژه مقدار
electrical resistivity مقاومت ویژه
ecotype بوم ویژه
cariologist ویژه گر قلب
characteristic root ویژه مقدار
bylaw قانون ویژه
byelaw قانون ویژه
body guard هنگ ویژه
proper value ویژه مقدار
acoustician ویژه گر اواشنود
characteristic function ویژه تابع
specialist ویژه کار
specialising ویژه گری
specialize ویژه گری
experts ویژه کار
expert ویژه کار
specializes ویژه گری
specializing ویژه گری
physiologists ویژه گر فیزیولوژی
physiologist ویژه گر فیزیولوژی
specialization ویژه گری
specialises ویژه گری
lingoes زبان ویژه
specialists ویژه کار
monographs ویژه نگاشت
monograph ویژه نگاشت
garb پوشاک ویژه
dead weights ویژه وزن
dead weight ویژه وزن
specialty ویژه گری
characteristic نشان ویژه
characteristically نشان ویژه
lingo زبان ویژه
specialization ویژه کاری
stall لژ جایگاه ویژه
stalling لژ جایگاه ویژه
nutritionists ویژه گر تغذیه
juvenile ویژه نو جوانان
juveniles ویژه نو جوانان
version شرح ویژه
versions شرح ویژه
zoologist ویژه گرجانورشناسی
morbid ویژه ناخوشی
standing order اوامر ویژه
standing orders اوامر ویژه
booth جای ویژه
nutritionist ویژه گر تغذیه
speciality ویژه گری
(not one's) cup of tea <idiom> علاقه ویژه
lineament نشان ویژه
lineaments نشان ویژه
prerogative حق یا امتیاز ویژه
prerogative دارای حق ویژه
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
prerogatives دارای حق ویژه
specialities ویژه گری
booths جای ویژه
specific heat دمای ویژه
particular lien حق حبس ویژه
specific heat گرمای ویژه
specific drawdown افت ویژه
specific donor دهنده ویژه
specific cost هزینه ویژه
species specific نوع- ویژه
praetorian guard گارد ویژه
specific humidity رطوبت ویژه
penologist ویژه گر کیفرشناسی
specific weight وزن ویژه
specific weight سنگینی ویژه
specific volume حجم ویژه
specific viscosity گرانروی ویژه
net profit سود ویژه
specific rotation چرخش ویژه
specific resistance مقاومت ویژه
specific lattice شبکه ویژه
preceptorial ویژه اموزگاری
prerogatived دارای حق ویژه
relative density گرانی ویژه
resistivity مقاومت ویژه
special case مورد ویژه
special bastard حرامزاده ویژه
special agreement قرارداد ویژه
self weight ویژه وزن
singular matrix ماتریش ویژه
regiospecific جهت ویژه
special character دخشه ویژه
quantum state ویژه حالت
special verdict تصمیم ویژه
special symbol نماد ویژه
special passport پاسپورت ویژه
special party گروه ویژه
proper function ویژه تابع
proper volume ویژه حجم
special duty کار ویژه
special drawing rights حق برداشت ویژه
special drawing right حق برداشت ویژه
special deposits سپردههای ویژه
singular matrix ماتریس ویژه
specific yield ابدهی ویژه
endemical ویژه یک قوم
neurologist ویژه گر اعصاب
lacrimal ویژه اشک
lachrymal ویژه اشک
capital ارزش ویژه
gastronomist ویژه گرخوراک
habiliments جامه ویژه
monocular ویژه یک چشم
labeled cargo کالای ویژه
monkish ویژه راهبان
indicium نشانه ویژه
trait نشان ویژه
favourite or vor ویژه مخصوص
extra equipment متعلقات ویژه
kink ویژه گی فرریز
traits نشان ویژه
speleologist ویژه گر غارشناسی
life guard هنگ ویژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com