Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
priestcraft
کشیش بازی
Search result with all words
priestcraft
دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
Other Matches
presbytery
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries
داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly
در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
herdsmen
کشیش
provosts
کشیش
provost
کشیش
clergyman
کشیش
clergymen
کشیش
druid
کشیش
presbyterate
کشیش
druids
کشیش
clerics
کشیش
cleric
کشیش
predicant
کشیش
ecclesiastics
کشیش
ecclesiastic
کشیش
herdsman
کشیش
hieratic
کشیش
padre
کشیش
priests
کشیش
padres
کشیش
evengelist
کشیش
abbe
کشیش
priest
کشیش
churchman
کشیش
churchmen
کشیش
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
priesthood
مقام کشیش
primate
کشیش ارشد
archpriest
کشیش بزرگ
high priest
کشیش اعظم
presbyteries
خانه کشیش
Reverend
جناب کشیش
lama
کشیش بودایی
clerkly
وابسته به کشیش
priesthood
کشیش بودن
lamas
کشیش بودایی
shaveling
سرتراشیده کشیش
rector
کشیش بخش
parsons
کشیش بخش
parson
کشیش بخش
priestlike
کشیش وار
officiant
کشیش سرپرست
sacerdocy
کشیش منشی
right reverend
جناب کشیش
residentiary
کشیش مقیم
acolytes
دستیار کشیش
lay brother
نیمچه کشیش
vicar
کشیش بخش
vicars
کشیش بخش
priestliness
کشیش مابی
hedge priest
کشیش روستا
holy joe
کشیش دهکده
sacerdotalism
کشیش مابی
presbytery
خانه کشیش
presbyterial
وابسته به کشیش ها
acolyte
دستیار کشیش
rectors
کشیش بخش
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
curate
معاون کشیش بخش
curates
معاون کشیش بخش
kirkman
عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
monseigneur
مسیو کشیش کاتولیک
officiating priest
کشیش پیش نماز
papa
پاپ کشیش ناحیه
rectrix
بانوی کشیش بخش
papas
پاپ کشیش ناحیه
cassock
خرقه پوش کشیش
pardoner
کشیش امرزنده گناه
ministers
وزیر مختار کشیش .
rectories
خانه کشیش بخش
rectory
خانه کشیش بخش
pontiffs
کشیش بزرگ پاپ
chancels
جای مخصوص کشیش
chancel
جای مخصوص کشیش
cassocks
خرقه پوش کشیش
Imhotep
کشیش
[دربار مصر]
prsbytery
محل جلوس کشیش
minister
وزیر مختار کشیش .
divining
کشیش استنباط کردن
lamaistic
وابسته به کشیش بودایی
parsonage
قلمرو کشیش بخش
parsonages
قلمرو کشیش بخش
presbyter
کشیش سرپرست کلیسا
pontiff
کشیش بزرگ پاپ
divine
کشیش استنباط کردن
divined
کشیش استنباط کردن
divines
کشیش استنباط کردن
prelate
اسقف اعظم کشیش ارشد
sacerdotage
کشیش مابی جماعت کشیشان
curacies
معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial
وابسته به وزیر یا کشیش اداری
prelates
اسقف اعظم کشیش ارشد
he was ordained priest
اورا بسمت کشیش گماشتند
curacy
معاونت کشیش بخش یادهستان
manse
محل سکنی خانه کشیش
manses
محل سکنی خانه کشیش
officiant
کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
parishes
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
zucchetto
شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parish
بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
tunicle
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
parishes
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parish
قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
shaman
کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
the sovereign
پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
nonagium
عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
parish clerk
کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
lavabo
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
batting order
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest)
<idiom>
بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
pastorally
چوپان وار کشیش وار
set the game
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score
افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
game
بازی
falconine
بازی
hopscotch
بازی لی لی
patulousness
بازی
solitaires
تک بازی
action
بازی
partie
بازی
solitaire
تک بازی
dibasic
دو بازی
actions
بازی
grey hound
سگ بازی
fun
بازی
slackness
بازی
playing
بازی
gaming
بازی
watermanship
اب بازی
home
بازی
homes
بازی
plays
بازی
played
بازی
play
بازی
clearance
بازی
basics
بازی
plain dealing
بازی
basic
بازی
sportiveŠetc
بازی کن
openness
بازی
bandies
چوگان بازی کچ
double
بازی دوبل
conjury
شعبده بازی
full-time
09 دقیقه بازی
bandied
چوگان بازی کچ
crampet game
بازی شطرنج
chuck farthing
بازی شیریاخط
fencing
ششمشیر بازی
charade
نوعی بازی
cock fighting
خروس بازی
doubled up
بازی دوبل
closed game
بازی بسته
bandy
چوگان بازی کچ
hanky-panky
روباه بازی
doubled
بازی دوبل
computer game
بازی کامپیوتری
playgrounds
زمین بازی
doll play
عروسک بازی
double dealing
حقه بازی
paperwork
کاغذ بازی
skating
اسکیت بازی
playthings
اسباب بازی
plaything
اسباب بازی
fences
شمشیر بازی
fence
شمشیر بازی
favoritism
پارتی بازی
field of play
زمین بازی
buggery
بچه بازی
first hand
نخستین بازی کن
fitting clearance
بازی مناسب
flimflam
حقه بازی
fornication
جنده بازی
dibs
بازی نرد
firework
آتش بازی
tricking
شعبده بازی
cunningly
به حیله بازی
speculation
سفته بازی
dangerous play
بازی خطرناک
playfully
با خنده و بازی
pantomimes
لال بازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com