Dictiornary-Farsi | کشیش بودایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 120 (6 milliseconds)

English	Persian
lama	کشیش بودایی
lamas	کشیش بودایی


Search result with all words

lamaistic	وابسته به کشیش بودایی
Other Matches

tope	گنبد بودایی برج بودایی
presbytery	داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbyteries	داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly	در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
Buddhist	بودایی
Buddhists	بودایی
lamasery-rise	[خانقاه کشیشان بودایی در تبت]
lama teshu	رئیس کشیشان بودایی مغولستان
dalailama	رئیس کشیشان بودایی تبت
lamasery ries	خانقاه کشیشان بودایی در تبت و مغولستان
provost	کشیش
padres	کشیش
ecclesiastic	کشیش
ecclesiastics	کشیش
priests	کشیش
priest	کشیش
padre	کشیش
hieratic	کشیش
evengelist	کشیش
abbe	کشیش
provosts	کشیش
herdsmen	کشیش
clergymen	کشیش
herdsman	کشیش
cleric	کشیش
clerics	کشیش
clergyman	کشیش
churchmen	کشیش
presbyterate	کشیش
druid	کشیش
druids	کشیش
churchman	کشیش
predicant	کشیش
acolyte	دستیار کشیش
sacerdotalism	کشیش مابی
shaveling	سرتراشیده کشیش
officiant	کشیش سرپرست
lay brother	نیمچه کشیش
acolytes	دستیار کشیش
sacerdocy	کشیش منشی
right reverend	جناب کشیش
presbyterial	وابسته به کشیش ها
holy joe	کشیش دهکده
high priest	کشیش اعظم
priestcraft	کشیش بازی
hedge priest	کشیش روستا
priestlike	کشیش وار
priestliness	کشیش مابی
clerkly	وابسته به کشیش
archpriest	کشیش بزرگ
residentiary	کشیش مقیم
priesthood	کشیش بودن
vicar	کشیش بخش
vicars	کشیش بخش
primate	کشیش ارشد
priesthood	مقام کشیش
parson	کشیش بخش
presbyteries	خانه کشیش
parsons	کشیش بخش
rector	کشیش بخش
rectors	کشیش بخش
Reverend	جناب کشیش
presbytery	خانه کشیش
monseigneur	مسیو کشیش کاتولیک
chancel	جای مخصوص کشیش
curates	معاون کشیش بخش
rectory	خانه کشیش بخش
chancels	جای مخصوص کشیش
rectrix	بانوی کشیش بخش
pardoner	کشیش امرزنده گناه
prsbytery	محل جلوس کشیش
parsonage	قلمرو کشیش بخش
cassocks	خرقه پوش کشیش
presbyter	کشیش سرپرست کلیسا
cassock	خرقه پوش کشیش
parsonages	قلمرو کشیش بخش
rectories	خانه کشیش بخش
papas	پاپ کشیش ناحیه
divines	کشیش استنباط کردن
officiating priest	کشیش پیش نماز
pontiffs	کشیش بزرگ پاپ
divining	کشیش استنباط کردن
pontiff	کشیش بزرگ پاپ
Imhotep	کشیش [دربار مصر]
divine	کشیش استنباط کردن
ministers	وزیر مختار کشیش .
minister	وزیر مختار کشیش .
curate	معاون کشیش بخش
papa	پاپ کشیش ناحیه
kirkman	عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
divined	کشیش استنباط کردن
prelate	اسقف اعظم کشیش ارشد
sacerdotage	کشیش مابی جماعت کشیشان
prelates	اسقف اعظم کشیش ارشد
curacy	معاونت کشیش بخش یادهستان
curacies	معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial	وابسته به وزیر یا کشیش اداری
he was ordained priest	اورا بسمت کشیش گماشتند
manses	محل سکنی خانه کشیش
manse	محل سکنی خانه کشیش
tunicle	لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
parish	بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
parishes	بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
officiant	کشیش شاغل و مسئول مجلس روحانی
zucchetto	شبکلاه یا عرقچین سفیدرنگ کشیش کاتولیک
parishes	قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
shaman	کشیش یاکاهن یاجادوگرمردم قدیم شمال اسیاواروپا
priestcraft	دکانی که کشیش هاو ملاهادران بازی می کنند
parish	قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
the sovereign	پاپ اعظم کشیش بخش درکلیسای خاور
parish clerk	کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium	عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
lavabo	ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
deacon	خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacons	خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
altar-rail	[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
pastorally	چوپان وار کشیش وار

lama