English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
parish clerk کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
Other Matches
nonagium عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
overseer of the poor ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
feria کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
lady-chapel [کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
reunionism دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
presbyteries داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
presbytery داداگاه روحانی که کشیش وغیر کشیش در ان عضویت دارند
priestly در خور کشیش یا کاهن مانند کشیش یا کاهن وابسته به کشیش یا کاهن
background سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
backgrounds سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
renumber خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
necrologist متصدی فهرست مردگان متصدی تهیه اگهی در باره مرگهای تازه
air dispatcher متصدی بارریزی هوایی متصدی پرتاب بار از هواپیما
taximan متصدی تاکسی کردن هواپیماها متصدی عبور ومرور هواپیماها روی باند
laywoman زن عامی
layman عامی
illiterate عامی
laymen عامی
laic عامی
secular عامی
granny knot گره عامی
layman شخص عامی
laymen شخص عامی
lay غیر حرفهای عامی
lays غیر حرفهای عامی
vulgarian ادم عامی و پست
groundling ماهی ته دریا خواننده یاتماشاچی بی ذوق عامی
lay rezder عامی که اجاز دارد نمازیاایین مذهبی دیگر را اداره کند
greek church کلیسای شرقی
cathedrals کلیسای جامع
cathedral کلیسای جامع
the orthodox church کلیسای ارتودوکس
the orthodox church کلیسای خاور
popery کلیسای کاتولیک رم
cross-doomed کلیسای گنبددار
cross-church کلیسای صلیبی
romanist عضو کلیسای رم
Church of England کلیسای انگلستان
st peter's کلیسای سن پیر
greek church کلیسای خاور
chapel کلیسای کوچک
chapels کلیسای کوچک
Coptic Church کلیسای قبطی
kirk کلیسای اسکاتلند
minster کلیسای بزرگ
smalltalk یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
Catholics عضو کلیسای کاتولیک
Catholic عضو کلیسای کاتولیک
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
greek catholic عضو کلیسای شرقی
orthodoxly بشیوه کلیسای خاور
C. of E مخفف کلیسای انگلیس
canon low قانون کلیسای کاتولیک
episcopalians پیرو کلیسای اسقفی
episcopalianism پیروی از کلیسای اسقفی
Collegiate church کلیسای وقف ایتام
laura صومعه کلیسای شرقی
nonconformist مخالف کلیسای رسمی
nonconformists مخالف کلیسای رسمی
established church کلیسای قانونی و شرعی
episcopalian پیرو کلیسای اسقفی
orthodox مطابق عقاید کلیسای مسیح
Roman Catholics وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Cluny [کلیسای کلونی به سبک رنسانس]
presbyterian وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
Coptic Church کلیسای بومی مصر و اتیوپی
Roman Catholic وابسته به کلیسای کاتولیک روم
episcopal مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
archimandrite رئیس دیر در کلیسای شرقی
gregorian وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
anglicanism اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
dominie عنوان کشیشان کلیسای هلند
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
several برخی از
some برخی
cretain برخی
certain برخی
jacobite عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
abbey کلیسا نام کلیسای وست مینستر
lateran نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
lutheran وابسته به مارتین لوتر کلیسای لوتران
abbeys کلیسا نام کلیسای وست مینستر
presbyterianism پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
lector قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
scundine quid از برخی جهات
ecclesiastic کشیش
herdsman کشیش
ecclesiastics کشیش
priest کشیش
provost کشیش
clergymen کشیش
priests کشیش
provosts کشیش
predicant کشیش
padre کشیش
padres کشیش
abbe کشیش
herdsmen کشیش
druids کشیش
clergyman کشیش
cleric کشیش
clerics کشیش
presbyterate کشیش
druid کشیش
hieratic کشیش
evengelist کشیش
churchmen کشیش
churchman کشیش
gregorian chant سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
romanism اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
source خصوصیت برخی bridge ها که
attributing در برخی سیستم عامل ها
attribute در برخی سیستم عامل ها
attributes در برخی سیستم عامل ها
On certain considerations . طبق برخی ملاحظات
residentiary کشیش مقیم
parsons کشیش بخش
right reverend جناب کشیش
rector کشیش بخش
rectors کشیش بخش
vicars کشیش بخش
primate کشیش ارشد
parson کشیش بخش
vicar کشیش بخش
lama کشیش بودایی
acolyte دستیار کشیش
high priest کشیش اعظم
priestlike کشیش وار
priestliness کشیش مابی
lamas کشیش بودایی
hedge priest کشیش روستا
holy joe کشیش دهکده
priesthood کشیش بودن
presbyterial وابسته به کشیش ها
priesthood مقام کشیش
clerkly وابسته به کشیش
lay brother نیمچه کشیش
officiant کشیش سرپرست
presbytery خانه کشیش
Reverend جناب کشیش
presbyteries خانه کشیش
priestcraft کشیش بازی
shaveling سرتراشیده کشیش
sacerdotalism کشیش مابی
sacerdocy کشیش منشی
acolytes دستیار کشیش
archpriest کشیش بزرگ
the r. مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
mantelletta شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
The Catholic Church springs [comes] to mind as an obvious example. کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
ARQ قابل استفاده در برخی مودم ها
glue sniffing بو کردن برخی از انواع چسب
O.K. در برخی سیستم ها به کار می رود
divine کشیش استنباط کردن
divines کشیش استنباط کردن
divined کشیش استنباط کردن
pardoner کشیش امرزنده گناه
ministers وزیر مختار کشیش .
papas پاپ کشیش ناحیه
officiating priest کشیش پیش نماز
papa پاپ کشیش ناحیه
pontiffs کشیش بزرگ پاپ
divining کشیش استنباط کردن
monseigneur مسیو کشیش کاتولیک
Imhotep کشیش [دربار مصر]
pontiff کشیش بزرگ پاپ
kirkman عضوکلیسای اسکاتلندی کشیش
curate معاون کشیش بخش
chancel جای مخصوص کشیش
lamaistic وابسته به کشیش بودایی
cassocks خرقه پوش کشیش
cassock خرقه پوش کشیش
parsonages قلمرو کشیش بخش
parsonage قلمرو کشیش بخش
rectory خانه کشیش بخش
prsbytery محل جلوس کشیش
rectories خانه کشیش بخش
rectrix بانوی کشیش بخش
minister وزیر مختار کشیش .
curates معاون کشیش بخش
chancels جای مخصوص کشیش
presbyter کشیش سرپرست کلیسا
biretta یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
landgravine لقب برخی از شاهزادگان المانی است
podesta رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
Some friends who shall be nameless. برخی از دوستان که اسمشان رانمی برم
curacy معاونت کشیش بخش یادهستان
prelates اسقف اعظم کشیش ارشد
manses محل سکنی خانه کشیش
sacerdotage کشیش مابی جماعت کشیشان
manse محل سکنی خانه کشیش
he was ordained priest اورا بسمت کشیش گماشتند
curacies معاونت کشیش بخش یادهستان
ministerial وابسته به وزیر یا کشیش اداری
prelate اسقف اعظم کشیش ارشد
earth work کارهای خاکی
lunces کارهای غریب
interior affairs کارهای درونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com