English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English Persian
raven کلاغ سیاه
ravens کلاغ سیاه
rook کلاغ سیاه
rooks کلاغ سیاه
Search result with all words
The sky was black with crows. آسمان از کلاغ سیاه شده بود
Other Matches
mags کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mag کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
sables رنگ سیاه لباس سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
black holes حفره سیاه چاله سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
crowed کلاغ
crowing کلاغ
crows کلاغ
squat jump کلاغ پر
corvi کلاغ
corvus کلاغ
crow کلاغ
corbie کلاغ لاشخور
wild bryony پنجه کلاغ
rook کلاغ زاغی
pie کلاغ زنگی
jackdaw کلاغ پیشه
jackdaws کلاغ پیشه
rooks کلاغ زاغی
ravined کلاغ مانند
piet کلاغ جاره
piet کلاغ زاغی
rooklet بچه کلاغ
oblique bond رج چینی کلاغ پر
pie کلاغ جاره
pies کلاغ زنگی
pies کلاغ جاره
croaker وزغ یا کلاغ
carrion crow کلاغ بغدادی
croak صدای کلاغ
croaking صدای کلاغ
croaked صدای کلاغ
croaks صدای کلاغ
magpie کلاغ جاره
hellweed پنجه کلاغ
king closer اجر کلاغ پر
kae کلاغ بیشه
magpies کلاغ جاره
corvine کلاغ مانند
crake کلاغ زاغی
raven غراب کلاغ زنگی
ravens غراب کلاغ زنگی
coronoid مانند نوک کلاغ
coracoid مانند نوک کلاغ
daw مرغی شبیه کلاغ
strobile جوز کلاغ چلغوزه
crake غراب صدای کلاغ
magpies کلاغ زاغی ادم وراج
magpie کلاغ زاغی ادم وراج
nut cracker یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
crow's foot هرچیزی بشکل پنجه کلاغ چین و چروک گوشه لب و چشم.
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
bogs سیاه اب
pitchy سیاه
blacks سیاه
bog سیاه اب
marsh سیاه اب
marshes سیاه اب
sooty سیاه
ebon سیاه
night black سیاه
dogwood سیاه ال
pitch dark سیاه
jetty سیاه
swamps سیاه اب
Negroes سیاه
glaucoma اب سیاه
mossy سیاه اب
quagmire سیاه اب
jetties سیاه
jet-black سیاه سیاه
Negro سیاه
sad coloured سیاه
blacked سیاه
grimy سیاه
swamp سیاه اب
blacker سیاه
quagmires سیاه اب
swamped سیاه اب
black سیاه
blackest سیاه
swamping سیاه اب
black anneal سیاه گداختن
black ash خاکستر سیاه
black bile صفرای سیاه
chiaroscurist سیاه قلمکار
french wheat گندم سیاه
buck wheat گندم سیاه
achromatic سیاه و سفید
saracen corn گندم سیاه
begrime سیاه کردن
liver جگر سیاه
livers جگر سیاه
caraway زیره سیاه
Congo یکجورچای سیاه
colly سیاه کردن
aniline black سیاه انیلینی
charbon سیاه زخم
biotite میکای سیاه
bitumen macadam ماکادام سیاه
blach hulled سیاه پوست
bone black عاج سیاه
black wash رنگ سیاه
black shortness ترک سیاه
black letter حرف سیاه
black level تراز سیاه
black light نور سیاه
black liqour شربت سیاه
black short شکستگی سیاه
black sheet ورق سیاه
black list لیست سیاه
black list فهرست سیاه
black propaganda تبلیغات سیاه
black load سرب سیاه
black powder باروت سیاه
black lead سرب سیاه
blackamoor سیاه زنگی
black body جسم سیاه
black book کتاب سیاه
black brittleness شکستگی سیاه
black brittleness ترک سیاه
black cap کلاه سیاه
black diamond الماس سیاه
black eyed سیاه چشم
black finish پوشش سیاه
boldface حروف سیاه
black gang غلام سیاه
blackcock باقرقره سیاه نر
blackcap کاکل سیاه
hohlraum جسم سیاه
blackbody جسم سیاه
plumbago سرب سیاه
zonked سیاه مست
substantia nigra جسم سیاه
sycamine توت سیاه
tamarack سیاه کاج
the black race نژاد سیاه
the black sea دریای سیاه
to black out سیاه کردن
to wear willow سیاه پوشیدن
sealing coat روکاری سیاه
scoter مرغابی سیاه
schorl کهربای سیاه
quercitron بلوط سیاه
red cent پول سیاه
robed in bleck سیاه پوش
robed in bleck سیاه پوشیده
sabled سیاه پوش
sadly dressed سیاه پوش
viper's grass سفورجنه سیاه
wash drawing ابرنگ سیاه
water proofed mortar اهک سیاه
shame on you! <idiom> رویتان سیاه
black wool پشم سیاه
bottle-dungeon سیاه چال
donjon سیاه چال
black coffee قهوه سیاه
black and white سیاه و سفید
black eye چشم سیاه
black eyes چشم سیاه
jet-black سیاه شبقی
pissed سیاه مست
sozzled سیاه مست
stoned سیاه مست
I was put to shame. I was shame-stricken. رو سیاه شدم
pertussis سیاه سرفه
heathbird باقرقره سیاه
humus سیاه خاک
in mourning سیاه پوش
in mourning کثیف سیاه
iron mould سیاه کردن
kibitka سیاه چادرنمدی
lampblack سیاه یکدست
mammy دده سیاه
fuel oil نفت سیاه
ethiops مهجون سیاه
ethiopian سیاه پوست
crowberry سنگروی سیاه
d.'s cow سوسک سیاه
dark coloured سیاه رنگ
darky سیاه زنگی
doit پول سیاه
dunggeon سیاه چال
eriochrome black سیاه اریوکروم
ethiope سیاه پوست
melanic سیاه پوست
melanite لعل سیاه
melanotic سیاه پوست
nigrescence سیاه شدگی
nigrescent سیاه شونده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com