English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
floc کلالهای ازرشتههای فریف
Other Matches
thick طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thickest طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
glomerulate کلالهای
floccose کلالهای کاکل دار
toque بوزینه دارای موی کلالهای
fasciculus دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
bungee ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
precieux فریف
precieuse فریف
svelte فریف
svelt فریف
subtile فریف
mignon فریف
minikin فریف
pindling فریف
chichi فریف
slender فریف
finest فریف
fined فریف
fine فریف
delicate فریف
elegant فریف
fine skill مهارت فریف
fine structure ساختار فریف
fine structure استخوانبندی فریف
fine boring سوراخکاری فریف
sheer مستقیما فریف
lenis رقیق فریف
in miniature بطور فریف
high grade zink زینک فریف
hyperfine فوق فریف
superfine بسیار فریف
elegant maners اطوار فریف
wiredrawn طویل و فریف
elegant style انشا فریف
aesthetically فریف طبع
aesthetic فریف طبع
airy-fairy فریف و لطیف
quaint خیلی فریف
fine adjustment تنظیم فریف
tinnily بطور فریف
capillaries فریف عروق شعریه
nobby فریف خیلی شیک
supersubtle فوق العاده فریف
dainty هر چیز فریف و عالی
serrulate دارای دندانههای فریف
finely بطورعالی یا فریف یا ریز
serrulated دارای دندانههای فریف
sheer پارچه فریف حریری
hyperfine structure ساختار فوق فریف
finesse ضربه فریف و ماهرانه
fine motor skills مهارتهای حرکتی فریف
fine miscle movement حرکت فریف عضلانی
fine boring machine دستگاه مته فریف
fimbrillate دارای ریشه فریف
edition de luxe چاپ فریف یا تجملی
davenport یکنوع میزتحریر فریف
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
fret saw اره فریف کاری
capillary فریف عروق شعریه
fretsaw اره فریف کاری
wire gauze تور فریف سیم مانند
penicillate دارای شبکه توری فریف
rugulose دارای چینهای فریف وکوچک
reticulated دارای شبکه سه بعدی فریف
plumulate دارای پرهای فریف و ریز
h.f.s structure hyperfine ساختار فوق فریف
curvacious دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
cambric نوعی پارچه کتانی فریف قمیص
in petto سری بصورت خیلی ریز و فریف
wirespun زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
curvaceous دارای انحناء وقوسهای فریف زنانه
mechlin توری فریف مخصوص کلاه وتوری دوزی
mignonette یکجور توری فریف سبز مایل به سفید
close grain دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
close grained دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
diatomite ذرات فریف و ریزسیلیسی که از بقایای گمزادان بدست می اید
iceneedle یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
bone china چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
thumbnail نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
thumbnails نمایش گرافیکی فریف یک تصویر, به عنوان یک روش سریع و مرسوم برای مشاهده محتوای گرافیک یا فایل PTP پیش از بازیابی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com