Dictiornary-Farsi | کلام غیر مفهوم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 143 (2 milliseconds)

English	Persian
galimatias	کلام غیر مفهوم


Other Matches

heart	لب کلام
languages	کلام
language	کلام
hearts	لب کلام
speech recogintion	شناخت کلام
quibbles	نیش کلام
in other words <idiom>	به کلام دیگر
quibbling	نیش کلام
ad-libbing	کلام فیالبداهه
boilerplate	تکیه کلام
speech recogintion	بازشناسی کلام
quibbled	نیش کلام
quibble	نیش کلام
ad-lib	کلام فیالبداهه
ad-libbed	کلام فیالبداهه
speech recogintion	تشخیص کلام
nutshell	ملخص کلام
well-spoken	خوش کلام
ad-libs	کلام فیالبداهه
catch-phrase	تکیه کلام
well spoken	خوش کلام
catch-phrases	تکیه کلام
in other words <adv.>	به کلام دیگر
aposiopesis	وقفهء کلام
preterition	غمض کلام
gist	جان کلام
aphorism	کلام موجز
aphorisms	کلام موجز
circumlocutions	طول وتفصیل در کلام
slogans	تکیه کلام شعار
gist	لب کلام نکته مهم
He didnt say a word.	یک کلام هم حرف نزد
steal one's thunder <idiom>	قاپیدن کلام دیگران
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.	شهوت کلام دارد
The crux of the matter . The quintessence.	جان کلام ( مطلب )
circumlocution	طول وتفصیل در کلام
to spar at each other	مبادله کلام کردن
slogan	تکیه کلام شعار
apothegm	کلام موجز امثال و حکم
resumed	چکیده کلام ادامه یافتن
grotesquery	کلام یا حرکت بی تناسب و غریب
resuming	چکیده کلام ادامه یافتن
speech synthesis	ترکیب کلام امیزش سخن
First food , then talk . <proverb>	اول طعام آخر کلام .
resume	چکیده کلام ادامه یافتن
resumes	چکیده کلام ادامه یافتن
catchword	تکیه سخن مفتاح کلام
moral	مفهوم
vacuous	بی مفهوم
tacit	مفهوم
context	مفهوم
intendment	مفهوم
purporst	مفهوم
signification	مفهوم
conceptions	مفهوم
notions	مفهوم
notion	مفهوم
intelligible	مفهوم
concept	مفهوم
purpose	مفهوم
purposes	مفهوم
hangs	مفهوم
hang	مفهوم
contexts	مفهوم
conception	مفهوم
sound	مفهوم
soundest	مفهوم
sounded	مفهوم
sounds	مفهوم
concepts	مفهوم
meaning	مفهوم فحوا
purporting	مفهوم ساختن
purports	مفهوم ساختن
meanings	مفهوم فحوا
effect	مفهوم نیت
effected	مفهوم نیت
effecting	مفهوم نیت
conception	مفهوم آفرینی
sense	حس تشخیص مفهوم
sensed	حس تشخیص مفهوم
senses	حس تشخیص مفهوم
implication	مفهوم استنباط
implications	مفهوم استنباط
intention	غرض مفهوم
intentions	غرض مفهوم
unintelligible	غیر مفهوم
significance	مفهوم اهمیت
purport	مفهوم ساختن
purported	مفهوم ساختن
constructively	بطور مفهوم
iuntelligibly	بطور مفهوم
concept learning	مفهوم اموزی
conceptual learning	مفهوم اموزی
importing	مفهوم ورود
conjunctive concept	مفهوم عطفی
contraposition	مفهوم مخالف
ideogram	مفهوم نگاشت
intelligibly	بطور مفهوم
impliedly	بطور مفهوم
concept formation	تکوین مفهوم
relational concept	مفهوم ربطی
implicitly	بطور مفهوم
substances	مفاد مفهوم
implied	مفهوم ضمنی
conceptualization	مفهوم سازی
comprehensibly	بطور مفهوم
implied	ضمنا" مفهوم
import	مفهوم ورود
imported	مفهوم ورود
substance	مفاد مفهوم
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
overtone	شدیدالحن مفهوم فرعی
implications	مستلزم بودن مفهوم
implication	مستلزم بودن مفهوم
implicit	اشاره شده مفهوم
value added concept	مفهوم ارزش افزوده
percept	چیز مفهوم ادراکات
purporst	بهانه مفهوم شدن
roger	مفهوم شد پیام را گرفتم
get the message <idiom>	به واضحی فهمیدن مفهوم
overtones	شدیدالحن مفهوم فرعی
zircon	سخن غیر مفهوم
read between the lines <idiom>	پیدا کردن مفهوم ضمنی
the inherent	text or word a of indirectsense and مفهوم
denotation	علامت تفکیک معنی و مفهوم
by con.	مفهوم مخالف ان جنین میشود
filibuster	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustered	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibustering	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
filibusters	کسی که قانونگذاری مجلس را با اطاله کلام ووسایل دیگر بتاخیر می اندازد
the document purports that	انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
loose sentence	جملهای که مفهوم صحیحی نداشته باشد
The sense of this word is not clear .	معنی و مفهوم این کلمه روشن نیست
wheel	[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
rebus sic stautibus	به این مفهوم که احکام در ازمنه مختلف دچارتغییر شکل می شوند
opaquely	چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
yin yang	مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
information hiding	یک مفهوم طراحی نرم افزاری که هدف ان کاهش اثرات متقابل بین قسمتهای یک برنامه است
dictatorship	این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorships	این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
electronic cottage	مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
stored program concept	ایده برنامه ذخیره شده مفهوم برنامه ذخیره شده